ضرب المثل های انگلیسی



گلچین ضرب المثل های فرانسویR S T U V

 

Renard qui dort la matinée, n’a pas la langue emplumée

The fox that sleeps in the morning has not his tongue feathered

صبحدم روبه اگر خواب رود

کی زبانش به پر آغشته شود

Ressembler aux bahutiers, qui font plus de bruit que de besogne

Like box-makers, more noise than work

مثل جعبه سازان، بیش تر سروصدا تا کار

Rien n’a qui assez n’a

He has nothing who has not enough

او که به اندازۀ کافی ندارد هیچ ندارد

Rien n’arrive pour rien

Nothing happens for nothing

هیچ اتفاقی برای هیچ نمی افتد

Rien ne pèse tant qu’un secret

Nothing is so burthensome as a secret

هیچ چیزی همچنان رازی توانفرسا و سنگین نیست

Rien ne ressemble plus à un honnête homme qu’un fripon

Nothing is more like an honest man than a rogue

هیچ چیزی مثل او که ناکسی است

مثل یک فرد شرافتمند نیست

Rien ne se donne si libéralement que les conseils

Nothing is so liberally given as advice

هیچ چیزی همچون یک پند سخاوتمندانه داده نمی شود

Rien n’est bon comme le fruit défendu

Nothing so good as forbidden fruit

چیزی شبیه میوۀ ممنوعه خوب نیست

Rien ne vaut poulain s’il ne rompt son lien

A colt is good for nothing if it does not break its halter

کره اسبی که افسارش را پاره نکند به هیچ دردی نمی خورد

Rien ne vieillit plus vite qu’un bienfait

Nothing grows old sooner than a kindness

هیچ چیزی زودتر از یک لطف پیر نمی شود

Rira bien qui rira le dernier

He’ll laugh well that laughs longest

او که طولانی بخندد خوب می خندد

Sans pain, sans vin, amour n’est rien

Without bread and wine even love will pine

بی نان و شراب عشق هم زار و نحیف می شود

Sauter de la poële sur la braise

To jump out of the frying pan into the fire

از ماهیتابه توی آتش پریدن

Secret de deux, secret de Dieu; secret de trois, secret de tous

The secret of two is God’s secret, the secret of three is everybody’s secret

راز دو نفر راز خدای یکتاست

راز سه نفر راز تمام دنیاست

Se jeter dans l’eau de peur de la pluie

To jump into the water for fear of the rain

از وحشت باران در آب پریدن

Selon le vent la voile

As the wind so the sail

باد از هر سو که آید بادبان رو سوی اوست

Si ce n’était le si et mais, nous serions tous riches à jamais

Were it not for “if” and “but,” we should all be rich for ever

اما و اگر چنانچه در کار نبود

ما تا ابدیت همه دارا بودیم

Si c’était un loup, il vous sauterait au cou

Were it a wolf it would spring at your throat

اگر یک گرگ بود، روی گلویت می پرید

Si enfer n’est plein, jamais n’y aura d’avocat sauvé

Unless hell is full no lawyer will ever be saved

جز در صورتی که جهنم پر شده باشد هیچ وکیلی رستگار نمی شود

Si jeunesse savait! si vieillesse pouvait!

If youth knew! if age could!

اگر جوانی می دانست، اگر پیری می توانست

S’il ne tient qu’à jurer, la vache est à nous

If it only depends on swearing, the cow is ours

گر به سوگند ربط دارد و بس

گاو قطعاً از آن ما باشد

Si souhaits fussent vrais, pastoureaux rois seraient

If wishes were true, shepherds would be kings

چنانچه آرزوها راست بودند

شبانان پادشاهی می نمودند

Si tu as la tête de beurre, ne te fais pas boulanger

If your head is made of butter, don’t be a baker

اگر کله ات از کره ساخته شده، نانوا نشو

Si tu ne le peux dire, si le monstre au doigt

If you cannot say it, point to it with your finger

اگر نمی توانی آن را بگویی، با انگشتت به آن اشاره کن

Sois vraiment ce que tu veux qu’on te croie

Be truly what thou wouldst be thought to be

بشو آن گونه انسانی که خواهی

تو را آن گونه انسانی بدانند

Songes sont mensonges

Dreams are lies

رؤیاها دروغ اند

Soubs ombre d’asne entre chien en moulin

The dog gets into the mill under cover of the ass

سگ در پوشش خر وارد آسیاب می شود

Soupçon est d’amitié poison

Suspicion is the poison of friendship

سوءظن سم دوستی است

Souris qui n’a qu’un trou est bientôt prise

The mouse that has but one hole is soon caught

موش یک سوراخه فوری گیر می افتد

Souvent les railleurs sont raillés

The biter is often bit

نیش زن را غالباً نیشی زنند

Suivez la rivière et vous gagnerez la mer

Follow the river and you will reach the sea

در پی رود برو تا که به دریا برسی

Surement va qui n’a rien

He goes safely who has nothing

هرکسی چیزی ندارد امن و ایمن می رود

Sur un ”oeuf pond la poule un ”oeuf

Upon an egg the hen lays an egg

مرغ بر تخمی نهد تخمی دگر

Tant doit-on le chien blandir qu’on ait la voie passée

One must talk soothingly to the dog until one has passed him

با سگی باید به نرمی حرف زد

تا زمانی کز کنارش رد شوی

Tant va la cruche à l’eau qu’à la fin elle se brise

The pitcher goes often to the well and gets broken at last

کوزه آن قدر به سوی چاه می رود که آخرش می شکند

Tant vaut l’homme, tant vaut sa terre

As the man is worth his land is worth

قیمت مرد هرقدَر باشد

قیمت ملک او همان قدر است

Tard donner, c’est refuser

To give tardily is to refuse

دیر دادن ندادن است

Tel a du pain qui n’a plus de dents

Some have bread who have no teeth left

بعضی از خلق خدا بانان اند

که دگر یکسره بی دندان اند

Tel croit se chauffer qui se brûle

Some who mean only to warm, burn themselves

بعضی ها که فقط می خواهند خود را گرم کنند، خود را می سوزانند

Tel cuide avoir fait qui commence

Some think they have done when they are only beginning

بعضی ها خیال می کنند تمام کرده اند، وقتی تازه شروع کرده اند

Tel maître, tel valet

Like master, like man

نوکر به اربابش شبیه است

Tel menace, qui a peur

A man may threaten yet be afraid

یک آدم ممکن است تهدید کند و در عین حال بترسد

Tel menace, qui est battu

The threatener sometimes gets a beating

گاهی فرد تهدیدکننده کتکی نوش جان می کند

Tel qui rit vendredi, dimanche pleurera

He that laughs on Friday may cry on Sunday

ای بسا جمعه که می خندد مرد

روز یکشنبه فغان خواهد کرد

Tel vend, qui ne livre pas

Some sell and don’t deliver

بعضی ها می فروشند و تحویل نمی دهند

Tendresse maternelle toujours se renouvelle

Mother’s love is ever in its spring

عشق یک مادر همیشه تازه است

Tête de fou ne blanchit jamais

A fool’s head never whitens

موی یک احمق هرگز سفید نمی شود

Tôt gagné, tôt gaspillé

Soon gained, soon squandered

آنچه فوری به دست می آید

به هدر می رود، نمی پاید

Toujours amoureux, jamais marié

Always in love, never married

زن نمی گیرد او که معمولاً

عاشق این زن است یا آن زن

Toujours ne frappe-t-on pas ce à quoy l’on vise

One does not always hit what one aims at

آدم همیشه هر چیزی را که هدف گرفته نمی زند

Toujours pêche qui en prend un

He fishes on who catches one

هرکسی ماهی بگیرد یک عدد

صید ماهی را ادامه می دهد

Toujours truye songe bran

A sow is always dreaming of bran

خوک خواب سبوس می بیند

Tout ce qui branle ne tombe pas

تا این جای وبلاگ، بخش ضرب المثل های انگلیسی به طور کامل گذاشته شد؛ هم متن کامل کتاب فرهنگ ضرب المثل های انگلیسی، هم بخش ضرب المثل های موضوعی انگلیسی و هم بخش گلچین ضرب المثل های انگلیسی. آنچه از این پس می آید بخش ضرب المثل های فرانسوی است. متن کامل کتاب گلچین ضرب المثل های فرانسوی را در هفت بخش در این جا خواهم گذاشت.

مهدی

15 شهریور 1398


ضرب المثل های انگلیسی

 

گلچین ضرب المثل های انگلیسی

بخش 50

 

توضیح: هرکجا که در انتهای یک ضرب المثل و داخل پرانتز نام زبان دیگری آمده، منظور این است که این ضرب المثل از آن زبان وارد زبان انگلیسی شده است.

 

Women must have their wills.

تا ن یک چیز را طالب شوند

واجب است آن چیز را صاحب شوند.

 

If all men say that thou art an ass, then bray.

اگر همه به تو گفتند خر، بگو عرعر.

 

Take care of an ox before, an ass behind, and a monk on all sides.

از سه مکان: از جلوی گاو نر

قسمت پشت سر پاهای خر

وز همۀ دوروبر راهبی

الحذر و الحذر و الحذر.

 

Priests love pretty wenches.

کشیشان دخترک های هلو را دوست می دارند.

 

A poor wedding is a prologue to misery.

فقیرانه وقتی عروسی به پاست

سرآغاز بدبختی زوج هاست.

 

You don’t shit where you eat.

در آن مکان که غذا می خوری نمی رینی.

 

The love of a woman in the evening is good, in the morning spoiled.

عشق یک زن سرشب ها خوب است

صبح گندیده و نامطلوب است.

 

The husband is always the last to know.

آخرین فردی که می فهمد همیشه شوهر است.

 

Never draw your dirk when a dunt will do.

اگر یک مشت کافی بود، دیگر

تو هرگز خنجرت را درنیاور.

 

Hang saving, let’s be merry.

گور بابای پس انداز، بیا خوش باشیم.

 

Three things are not to be trusted: a cow’s horn, a dog’s tooth, and a horse’s hoof.

شاخ گاوی و سم اسبی و دندان سگی است

که بر آنان ابداً اطمینان جایز نیست.

 

A beggar’s scrip is never filled.

کیسۀ مرد گدا پرشدنی نیست که نیست.

 

Better foolish by all than wise by yourself.

گر همه فکر کنند ابله و خنگی بهتر

زان که خود فکر کنی عقلی داری در سر.

 

Priests and doves, make foul houses.

کبوتران و کشیشان به خانه گند زنند.

 

The camel going to seek horns lost his ears.

شتر در پی شاخ راه اوفتاد

دو تا گوش خود را هم از دست داد. (لاتین)

 

Wine makes old wives wenches.

باده عیال پیر را دخترکی هلو کند.

 

A buxom widow must be either married, buried, or shut up in a convent.

یک زن بیوۀ شاداب و تپل

یا بباید که به شوهر برود

یا که در قبر بخوابانندش

یا که در صومعه ای حبس شود. (اسپانیولی)

 

The tailor’s wife is worst clad.

رخت زن یک خیاط بی ریخت ترین رخت است.

 

Fiddlers, dogs and flies, come to the feast uncalled.

مگس ها و سگان و مطربان اند

که سوی جشن بی دعوت روان اند.

 

Ask the vintner if the wine be good.

از ساقی اش بپرس که می خوب یا بد است.

 

No joy without annoy.

هرکجا شادی بسیاری هست

در دلش رنجش و آزاری هست.

 

It is ill stealing from a thief.

ی از ی بدی است.

 

A shored tree stands long.

درختی که آن را هرس کرده اند

به پای ایستد سال ها سربلند.

 

The devil dances in an empty pocket.

درون جیب خالی حضرت ابلیس می رقصد.

 

There is but one shrew in the world, and every man thinks he hath her.

در کل جهان یک زن رذل و بدخوست

هر مرد خیال می کند صاحب اوست.

 

Keep your purse and your mouth close.

جیب و دهان را همیشه بسته نگه دار.

 

There is one good wife in the country, and every man thinks he hath her.

در کشور ما یک زن خوب و نیت

هر مرد خیال می کند صاحب اوست.

 

An ass is but an ass, though laden with gold.

خر اگر بار طلا هم ببره، باز خره.

 

A little house well fill’d,

A little land well till’d,

And a little wife well will’d.

خانه ای کوچک و از هرچه بخواهی لبریز

تکه ای مزرعۀ کاشتۀ حاصلخیز

همسری کوچک و مطلوب دل و شورانگیز.

 

The postern door makes thief and whore.

درب مخفی خانه و می سازد.

 

He that runs in the dark may well stumble.

چون که در تاریکی انسان می دود

بی گمان افتان و خیزان می دود.

 

Every ass is pleased with his bray.

هر خری با عرعر خود عالمی دارد.

 

Fair and softly as lawyers go to heaven.

به نرمی و آهسته و دلپسند

چنان که وکیلان به جنت روند.

 

At every dog’s bark seem no to awake.

نباید با صدای واغ واغ هر سگی بیدار شد.

 

Prate is but prate; ’tis money buys land.

حرف های چرت چرت اند و همین

پول می باشد خریدار زمین.

 

Once a drunkard, always a drunkard.

یکباره مست و پاتیل، همواره مست و پاتیل.

 

A prophet is not without honour save in his own country.

هیچ پیغمبری ذلیل نشد

جز که در زادگاه و موطن خود. (لاتین)

 

Every man hath a fool in his sleeve.

ابلهی در آستین هرکسی است.

 

There is only one pretty child in the world, and every mother has it.

در جهان یک بچه ناز و ماهروست

این وسط هر مادری مامان اوست.

 

When ale is in, wit is out.

آبجو که تو باشد عقل و هوش بیرون است.

 

Poets are born, but orators are trained.

متولد شوند شاعرها

خطبا را بپرورند اما. (لاتین)

 

The war is not done so long as my enemy lives.

تا زنده است دشمن من جنگ باقی است.

 

As the twig is bent the tree’s inclined.

نهال رو به هر آن سمت خم شود

درخت رو به همان سمت می رود.

 

Do not make yourself a mouse, or the cat will eat you.

خویش را موش نکن، گربه تو را خواهد خورد.

 

A bleating sheep loses a bite.

لقمه ای این وسط ضرر کرده

گوسفندی که وقت صرف غذا

از خودش بع بعی درآورده.

 

The enemy of my enemy, is my friend.

دشمن دشمن من دوستم است.

 

Fine words butter no parsnips.

واژه های خوش و مقبول پسند

زردکی را کره مالی نکنند.

 

He that is down, down with him.

بره گم شه کسی که بدبخته.

 

 

گلچین ضرب المثل های انگلیسی

بخش 49

 

Tell a woman she’s a beauty, and the devil will tell her so ten times.

در گوش زنی بخوان که هستی زیبا

تا بعد تو نیز شخص شیطان رجیم

ده بار دگر به وی بگوید این را.

 

It is never too late to grow wise.

برای عاقل شدن هیچ زمان دیر نیست.

 

Learned fools exceed all fools.

دسته ای از ابلهان که فاضل و دانشورند

از تمام ابلهان این جهان ابله ترند.

 

Zeal without knowledge is fire without light.

شوق بی دانش و فهم آتش بی نور است.

 

He that hath done ill once will do it again.

چو یک بار مردی شرارت کند

به تکرار آن کار عادت کند.

 

Covet nothing over much.

به هیچ چیز زیادی طمع نکن.

 

Young men think old men fools, and old men know young men to be so.

جوانان در خیال خویش پیران را ببو دانند

ولی دانند پیران که ببو قطعاً جوانان اند.

 

Do good, if you expect to receive it.

چو خواهی نکویی ببینی نکویی بکن.

 

When the hen has laid an egg she cackles.

همین که مرغ تخمی می گذارد

صدای قدقد از خود درمی آرد.

 

Cross the stream where it is ebbest.

رد شو تو ز کم عمق ترین قسمت رود.

 

You cackle often, but never lay an egg.

زیادی قدقد از خود درمی آری

ولی حاشا که تخمی هم بذاری.

 

Long looked for comes at last.

هر چیز که انتظار آن را بکشی بالأخره می آید.

 

It is hard to sit in Rome and strive against the Pope.

سخت است که در رم بنشیند یک مرد

با حضرت پاپ هم درآید به نبرد.

 

Better a good dinner than a fine coat.

یک شام خوب از یک کت زیبا سر است. (فرانسوی)

 

Trust not tow with firebrands, nor a woman with men.

بر دو چیز اصلاً نباید کرد اطمینان

نه به الیاف کتان و اخگر سوزان

نه به یک زن در کنار دسته ای مردان. (پرتغالی)

 

An ounce of discretion is better than a pound of wit.

یک نخود بینش ز خرواری ذکاوت بهتر است.

 

He cries wine and sells vinegar.

پشت هم جار می زند که شراب

می فروشد به جاش سرکه جناب.

 

A good thing is soon snatched up.

چیز خوب را سریع قاپ می زنند.

 

Flowers are the pledges of fruit.

در باغ شکوفه های دلبند

بیعانۀ میوه های باغ اند.

 

Good words never filled a sack.

حرف های خوب هرگز گونی ای را پر نکردند.

 

You don’t get something for nothing.

هیچ چیزی در ازای هیچ چیز

گیر یک آدم نمی آید عزیز.

 

Savings are the first gain.

پس اندازها اولین صرفه اند.

 

He that tells all he knows will also tell what he does not know.

مرد وقتی که بر زبان راند

همۀ آنچه را که می داند

همچنین آشکار گرداند

همۀ آنچه را نمی داند.

 

Neither borrow nor flatter.

نه قرض و نسیه بگیر و نه چاپلوسی کن.

 

Beware of Had I known this before.

از این «از قبل می دانستم ای کاش»

بپرهیز و به کلی برحذر باش.

 

It is more easy to praise poverty than to bear it.

ستایش کردن فقر از تحمل کردنش آسان تر است.

 

A good wife makes a good husband.

زن اگر هست یک زن نیکو

می کند شوی خویش را نیک او.

 

Poor folk have few kindred.

خویش و فامیل فقیران اندک است.

 

Keep well with your neighbours, whether right or wrong.

گر درست و گر غلط باشد، تو باز

با دروهمسایه های خود بساز. (آلمانی)

 

Money makes friends enemies.

دوستان را پول دشمن می کند.

 

You praise the wine before you taste of the grape.

نچشیده هنوز از انگور

می ستایی شراب را پرشور.

 

A beggar’s purse is bottomless.

جیب های یک گدا بی انتهاست.

 

The devil was sick, the devil a monk would be;

The devil grew well, the devil a monk was he.

یک زمان شیطان زد و بیمار شد

راهبی شاید که باشد آن لعین

بعد از آن هم حال شیطان خوب شد

راهبی بوده ست شیطان پیش از این.

 

Every one is kin to the rich man.

همه فامیل مرد پولدارند. (ایتالیایی)

 

Let another’s shipwreck be your sea-mark.

چنانچه غرق در آب است کشتی دگران

بهل نشانۀ دریایی تو باشد آن.

 

Never cry “Stinking fish”.

ابداً داد نزن «ماهی بوگندو».

 

He that respects not is not respected.

ننهد احترام اگر یارو

احترامی نمی نهند به او.

 

Every sin brings its punishment with it.

هر گنه تاوان خود را با خودش می آورد.

 

He who would enjoy his friend’s dinner should not look into the kitchen.

هرکسی مایل است ناهارِ

دوستش را به لذتی بچشد

قبل صرف غذا نباید در

آشپزخانه اش سرک بکشد.

 

It is not lost that a friend gets.

از دست نرفت آنچه به یک دوست رسید.

 

He that is once born, once must die.

آدمی که متولد شده است او یک بار

نیز یک بار بباید که بمیرد ناچار.

 

He is a fool who makes his doctor his heir.

کسی که دکترش را وارث خود می کند خنگ است. (لاتین)

 

Lawyers’ houses are built on the heads of fools.

بر سر دسته ای از احمق ها

خانۀ هر وکیل گشته بنا.

 

The only free cheese is in the mouse trap.

پنیر مفت و مجانی فقط توی تله موش است. (روسی)

 

He that sows nothing plants thistles.

هرکسی هیچ نکارد

کنگر خر عمل آرد.

 

He seeks wool on an ass.

بر تن خر پشم می جورد.

 

Success has many fathers, while failure is an orphan.

پیروزی و فتح را پدر بسیار است

حال آن که همیشه یک یتیم است شکست. (فرانسوی)

 

A loving man will be a jealous man.

مرد عاشق حسود خواهد شد.

 

Soft words hurt not the mouth.

کجا واژه های خوش و دلپسند

 

گلچین ضرب المثل های انگلیسی

بخش 48

 

There is no family but there’s a whore or a knave of it.

یک خانواده نیست به سرتاسر جهان

یک یا که رذل نیاید برون از آن.

 

Lips, however rosy, must be fed.

لب دلدار اگرچند که همرنگ گل سرخ بُود، باز غذا می خواهد.

 

Better be killed by robbers than by the kick of an ass.

آدمی کشتۀ ان ستمگر بشود

به از آنی که شهید لگد خر بشود. (پرتغالی)

 

The fatter the flea, the leaner the dog.

هرقدَر کک چاق تر، سگ درعوض لاغرتر است. (آلمانی)

 

He that marries a widow and three children marries four thieves.

مرد وقتی که ازدواج کند

با زنی بیوه و سه بچۀ او

عملاً با چهار تا سارق

وصلتی کرده است این یارو.

 

The fool saith, who would have thought it?

بی عقل چنین گوید: «کی فکرشو می کرد؟»

 

The greatest step is that out of doors.

برون در که قدم می نهی به گام نخست

همان بلندترین گام زندگانی توست.

 

Pride goes before, and shame follows after.

غرور از جلو می رود، شرم هم در پی اش.

 

It is better to deal with a whole fool than half a fool.

گیر فرد کاملاً خنگ و خری افتی اگر

به که گیر فردی افتی نیمه عاقل ـ نیمه خر.

 

I hate fetters though they be of gold.

من از زنجیر بیزارم، اگرچه از طلا باشد.

 

Fair words make a fool fain.

حرف های دلفریب و دلپسند

مایۀ خرسندی احمق شوند.

 

As proud as Lucifer and as poor as Job.

به خودپسندی ابلیس و بی نوایی ایوب.

 

There is more hope of a fool than of him that is wise in his own eyes.

بر خل امید بیش تری می توان که بست

تا آن کسی که از نظر خویش عاقل است.

 

Better pay the butcher than the doctor.

به که پولت را به قصابی دهی تا دکتری.

 

Discreet women have neither eyes nor ears.

ن محتاط و به هوش

نه چشم دارند و نه گوش.

 

A good name is better than riches.

نام نیک از مال و ثروت بهتر است.

 

Women, wealth, and wine have each two qualities, a good and a bad.

ن و باده و ثروت دو ویژگی دارند

یکیش جنبۀ خوب و یکیش جنبۀ گند.

 

A useful trade is a mine of gold.

یک حرفۀ مفید یک معدن طلاست.

 

Women, priests, and poultry never have enough.

کشیشان و ن و مرغ ها را

ز چیزی سیرمونی نیست گویا.

 

Give and spend, and god will send.

ببخش و خرج کن؛ زیرا خدا روزی رسان باشد.

 

He that serves well need not be afraid to ask his wages.

کسی که پسندیده خدمت کند

نباید بترسد اگر درعوض

تقاضای یک مزد و اجرت کند.

 

Death keeps no calendar.

مرگ تقویمی به همراهش ندارد.

 

A woman may be ever so old, if she takes fire she will jump.

هر زنی هرقدر هم که سالخورد و پیر شد

هر زمان آتش بگیرد می پرد از جای خود. (دانمارکی)

 

One sheep follows another.

هر گوسفندی در پی آن دیگری است.

 

Who meddleth in all things may shoe the gosling.

گر فضولی بکند توی هر کار آقا

ای بسا نعل کند جوجۀ غازی را.

 

Wine is old men’s milk.

شراب شیر پیرمردهاست.

 

When war begins hell opens.

جنگ هر وقت که آغاز شود

دوزخ البته درش باز شود.

 

The more prudish the more sinful.

هرکه پرگناه تر است ظاهرالصلاح تر است.

 

Heaven and earth fight in vain against a fool.

علیه او که یک خنگ مشنگ است

زمین و آسمان بی خود به جنگ است.

 

A man is known by the company he keeps.

مرد را از روی جمع دوستانش می شناسند.

 

He is no small knave who knows a great one.

نابکار کوچکی آن مرد نیست

کو بداند نابکار گنده کیست.

 

It is better the child should cry than the father.

گریۀ بچه به از گریۀ بابای وی است.

 

He that will not be saved needs no preacher.

رستگاری را اگر فردی نخواست

بی نیاز از وعظ کردن های ماست.

 

Every man slams the fat sow’s arse.

درِ خوک پروار بزند هر آن که آید.

 

The best things come in small packages.

آن چیزها که بهترینِ چیزهایند

همواره اندر جعبه های کوچک آیند.

 

Weigh right, and sell dear.

به درستی بکش، گران بفروش.

 

It is better to light a candle than curse the darkness.

به که شمعی برفروزی و نهی

تا که دشنامی به تاریکی دهی.

 

Not even Hercules could contend against two.

هرکول هم حریف دو آدم نمی شده. (یونانی)

 

A silver key can open an iron lock.

یک کلید نقره ای وقتی که می آید

قفل سخت آهنین را نیز بگشاید.

 

Into every life a little rain must fall.

نرمه بارانی سر هر زندگی باید ببارد.

 

To forget a wrong is the best revenge.

بدی را فراموش کردن بجاست

که گویی بهین انتقام شماست.

 

Thou wilt get no more of the cat, but the skin.

چیزی از یک گربه غیر از پوستش گیرت نمی آید.

 

He that will steal a pin will steal a better thing.

او که راحت سوزنی کش می رود

چیزی بهتر از آن می شود.

 

You have a face to God, and another to the devil.

چهره ای رو به خدا داری و یک چهره به سوی ابلیس.

 

He that will steal an egg will steal an ox.

آن کسی که می تواند تخم مرغی کش رود

دارد استعداد این که سارق گاوی شود.

 

Half a tale is enough to a wise man.

نیمی از یک داستان از بهر عاقل کافی است.

 

He that pities another remembers himself.

برای دیگری آن کس که دل بسوزاند

به یاد خویشتن افتاده و نمی داند.

 

Children and fools speak the truth.

بچه ها و احمق ها حرف راست می گویند.

 

Hasty climbers have sudden falls.

هرکسی یک هویی صعود نمود

سرنوشتش سقوط فوری بود.

 

A fool may give a wise man counsel.

عاقلی را ابلهی شاید که اندرزی دهد. (یونانی)

 

 

گلچین ضرب المثل های انگلیسی

بخش 47

 

A maid that laughs is half taken.

دختری که می خندد توی روی تو سرمست

یعنی این که شل شده و نیمی از مخش زده است.

 

Health is better than wealth.

سلامت ز ثروت بسی خوش تر است.

 

The fox’s wiles will never enter the lion’s head.

نیرنگ و حقه های یکی روبه حقیر

حاشا که می رسند به فکر بلند شیر.

 

There is a remedy for everything but death.

به جز مرگ، هر چیز را چاره ای است. (لاتین)

 

Do not trust gifts or favors if they come from an enemy.

دل به هر لطفی و هر هدیه ای ای دوست، نبند

گر فرستاده ای از جانب دشمن باشند.

 

It is a sair dung bairn that dare not greet.

بچه ای که جرئت گریه ندارد، بد کتک خورده.

 

The wolf finds a reason for taking the lamb.

گرگ وقتی که بخواهد بره را با خود برد

می تواند تا برای آن دلیلی آورد.

 

Drunken folks often truth.

مست ها حرف راست می گویند.

 

Too much zeal spoils all.

شور و شوق زیاد و پرنیرو

همگان را تباه می کند او. (فرانسوی)

 

He who has drunk will drink.

هرکسی می خورده باشد باز هم می می خورد.

 

The wine in the bottle does not quench thirst.

شرابی اگر توی بطری بماند

کجا تشنگی را فرومی نشاند.

 

Keep good men company and you shall be of the number.

پی نیکان بگیر و نیکو شو.

 

What is new cannot be true.

هر زمان تازه است و نو یک چیز

نتواند درست باشد نیز.

 

Adversity tries friends.

بدبیاری دوستان را آزمایش می کند.

 

He that once deceives is ever suspected.

او که یک بار به فرد دگری زد ترفند

دیگر او را همه با دیدۀ شک می نگرند.

 

Every book is a friend.

هر کتابی یک رفیق است.

 

He that promises too much means nothing.

هرکسی وعده و قولش خیلی است

هیچ میلی به وفا در وی نیست.

 

A wild goose never laid a tame egg.

غاز وحشی تخم اهلی تاکنون نگذاشته.

 

He that riseth betimes hath something in his head.

از خواب کسی که زود سربردارد

چیزی طرف انگار که در سر دارد.

 

Better the foot slip than the tongue.

به که ما را پا بلغزد تا زبان.

 

He that will not be counselled cannot be helped.

آن کس که هیچ پند نخواهد ز کس شنود

هرگز نمی توان به چنین کس کمک نمود.

 

He needs must go that the devil drives.

او که شیطان راندش باید رود.

 

He that will not have peace, God gives him war.

خدا برای طرف جنگ می فرستد اگر

خیال صلح و صفایش نباشد اندر سر.

 

Old men are twice children.

پیرمردان کودک اندر کودک اند. (یونانی)

 

In a calm sea every man is a pilot.

چو دریاست آرام و بادی در او نیست

برای خودش هرکسی ناخدایی است.

 

Spare the rod and spoil the child.

ترکه را فروگذار و بچه را تباه کن.

 

The more you get, the more you want.

هرقدَر بیش تر به دست آری

باز هم بیش تر طمع داری.

 

A living ass is better than a dead lion.

خر زنده ز شیر مرده سر است.

 

Rich people are everywhere at home.

اغنیا در هرکجا هستند

در سرای خویش بنشستند. (آلمانی)

 

No longer foster, no longer friend.

ناهار و شام اگر که نباشد، رفیق نیست.

 

He loves me for little that hates me for naught.

بی دلیل از من اگر کینه گرفته، لابد

با دلیلی الکی عاشق من خواهد شد.

 

He that sends mouths sends meat.

همان که دهان می فرستد غذا می فرستد.

 

What is worth doing is worth doing well.

به انجامش اگر یک چیز ارزد

به خوب انجام دادن نیز ارزد.

 

Empty casks make the most noise.

خم های تهی صدایشان بیش تر است.

 

What one cannot, another can.

آنچه از دست یکی ساخته نیست

پیشۀ عادی فرد دگری است.

 

There is no little enemy.

چیزی به اسم دشمن کوچک نداریم.

 

Better the last smile than the first laughter.

آخرین لبخند کو بر لب نشست

از نخستین خندۀ ما خوش تر است.

 

Wishes never fill a sack.

حاش لله آرزوها گونی ای را پر کنند. (ایتالیایی)

 

He who does not bait his hook fishes in vain.

هرکه بر قلاب خود طعمه نبست

کار ماهیگیری اش بیهوده است.

 

A girl draws more than a rope.

دختری بیش از طنابی می کشد. (اسپانیولی)

 

Who knows not to swim goes to the bottom.

به ته آب می رود یارو

گر شنا را بلد نباشد او.

 

The end crowns the work.

پایان عمل بر سر او تاج نهد. (لاتین)

 

He that despiseth small things shall fall by little and little.

چیزهای خرد را هرکس که می دارد زبون

اندک اندک می کند پسرفت و گردد سرنگون.

 

Youth and age will never agree.

جوانی و پیری محال است با هم توافق کنند.

 

The finest shoe often hurts the foot.

کفش های شیک و ناز و دلپسند

اغلب اوقات پا را می زنند.

 

Morning is the time for study.

صبحدم موقع مطالعه است.

 

One day of a wise man is better than the whole life of a fool.

فقط یک روز عاقل هست برتر

ز یک عمر جناب اسکل خر.

 

There is a scabby sheep in every flock.

به هر گله ای گوسفند گری است.

 

Great pain and little gain make a man soon weary.

رنج بسیار و سود اندک و بد

آدمی را سریع خسته کند.

 

Fiddler’s fare; meat, drink, and money.

مزد یک مطرب: غذا، مشروب و پول.

 

The more danger, the more honour.

هرقدَر بیش تر خطر دارد

افتخاری بزرگ تر دارد.

 

 

گلچین ضرب المثل های انگلیسی

بخش 46

 

Women’s tongues are their swords, and they do not let them rust.

آنچه شمشیر ن است زبان است و ن

نتوانند که زنگار ببینند بر آن.

 

Do not put your cart before the horse.

گاری ات را جلوی اسب نبند. (لاتین)

 

Belles are not for the beaux.

دختران دلربا و دلپسند

قسمت خوشگل پسرها نیستند. (فرانسوی)

 

Life is what you make it.

زندگی آن چیزی است که خودت می سازی.

 

Nobody calls himself rogue.

حاش لله که یک آدم، به هر اندازه که بد

لقب رذل پدرسوخته بر خود بنهد.

 

The devil is not always at a poor man’s door.

ابلیس همیشه جلوی خانۀ یک مرد گدا نیست.

 

What is marriage, mother? Daughter, it is spinning, bearing children, and weeping.

مادر من، به من بگو که چه چیز

معنی ازدواج مرد و زن است؟

دخترم، ازدواج نخ ریسی

بچه زاییدن و گریستن است. (پرتغالی)

 

Do not cast your pearls before swine.

دانه های دُر خود را جلوی خوک نریز.

 

He that never climbed never fell.

او که در عمر خود نکرد صعود

هیچ موقع سقوط هم ننمود.

 

There is a devil in every berry of the grape.

در دل هر حبۀ انگور شیطانی است. (ترکی)

 

What may be done at any time will be done at no time.

آن کار که هر وقتی انجام توان دادن

حاشا که چنین کاری انجام شود اصلاً.

 

Sorrow will wear away in time.

ماتم زمان که می گذرد آب می رود.

 

Who more busy than he that hath least to do?

سر کی گرم تر از انسانی است

که به جز کار کمی او را نیست؟

 

It is better to be lucky than wise.

خوش شانس بودن به ز عاقل بودن است.

 

The world is a ladder for some to go up and some down.

جهان یک نردبان باشد به زیر پای آدم ها

که یک دسته از آن پایین روند و دسته ای بالا.

 

Hope is as cheap as despair.

امیدم همون قدر ارزونه که ناامیدی.

 

The most cunning are the first caught.

آن کسان کز همه مکارترند

از همه زودتر افتند به بند. (فرانسوی)

 

The wheel of time, and of fortune is still rolling.

چرخ زمان و چرخ بخت هنوز چرخ می زنند.

 

Never do evil that good may come of it.

مطلقاً شری نکن با این گمان

تا مگر خیری به دست آید از آن.

 

A full purse makes the mouth to speak.

یک کیسۀ پر هر دهانی را به گفتار آورد.

 

Better suffer ill than do ill.

طاقت و صبر در برابر شر

از به پا کردنش بسی خوش تر.

 

We shall lie all alike in our graves.

همه یک جور توی قبرمان خواهیم خوابید.

 

He that would eat the fruit must climb the tree.

هرکسی که میوه را طالب شود

از درختش باید او بالا رود.

 

The dead and the absent have no friends.

مردگان و غایبان را دوست نیست.

 

Words spoken in an evening the wind carrieth away.

عصرها هر چیزی انسان بر زبان می آورد

باد معمولاً به همراه خود آن را می برد.

 

Honour blossoms on the grave.

بر گور شکوفه می کند عز و شرف.

 

You are never too old to change your ways.

تو هرگز نیستی آن قدرها پیر

که پنداری شده آن قدرها دیر

که دیگر عاجزی و ناتوانی

ز تغییر مسیر زندگانی.

 

The more prudish the more unchaste.

هرکه بوالهوس تر است خشکه مقدس تر است.

 

You know good manners, but you use but few.

ادب و تربیت بلد هستی

ولی آن را به کار کم بستی.

 

He is wise who can make a friend of a foe.

او که دشمن را تواند کرد دوست، عاقل اوست.

 

You may know by a handful the whole sack.

فقط با مشتی از آن می توانی

درون کل گونی را بدانی.

 

He that has no enemies has no friends.

هرکسی دشمن ندارد، دوستی اصلاً ندارد.

 

He who swells in prosperity will shrink in adversity.

وقت سعادت او که پر از باد می شود

در موقع مصیبت خود آب می رود.

 

Gluttony kills more than the sword.

پرخوری بیش از دم شمشیر آدم می کشد.

 

He’s up at five,

And he will thrive.

شده بیدار پنج صبح این مرد

لاجرم پیشرفت خواهد کرد.

 

One must howl with the wolves.

زوزه باید کشید با گرگان.

 

The longest journey starts with a single step.

هرقدَر هست سفر دور و دراز

با یکی گام تو گردد آغاز. (چینی)

 

Wrong never comes right.

غلط محال بُود که درست از آب درآید.

 

All is not lost that is in danger.

هرکجا چیزی اگر در خطر است

نه چنین است که کلاً هدر است.

 

All the world and his wife.

کل دنیا یه طرف، همسر آقا یه طرف.

 

He that commits a fault thinks everyone speaks of it.

او که کار بد و زشتی بکند پندارد

هرکسی قصۀ آن را به زبان می آرد.

 

No striving against the stream.

برخلاف جریان زور نزن.

 

He who does not rise early never does a good day’s work.

مرد وقتی که سحرخیز نباشد، عمراً

کار روزانۀ خوبی بتواند کردن.

 

Stolen apples are sweetest.

سیب ی مزه اش شیرین تر است.

 

He that sings on Friday will weep on Sunday.

جمعه آواز که می خواند مرد

روز یکشنبه فغان خواهد کرد.

 

Do not cross the bridge till you come to it.

رد نشو از روی پل تا نرسیدی به آن.

 

He that praiseth himself spattereth himself.

به خود لای و لجن می پاشد آن مرد

که خود را مدح و تحسین و ثنا کرد.

 

Good watch prevents misfortune.

هوشیاری سد راه بدبیاری می شود.

 

If you run after two hares, you will catch neither.

گر به دنبال دو خرگوش دوی

صاحب هیچ کدامش نشوی. (لاتین)

 

After mischance every one is wise.

پس از بدبیاری همه عاقل اند.

 

گلچین ضرب المثل های انگلیسی

بخش 45

 

The devil dares not peep under a maid’s coat.

ابلیس بترسد که کشد یک سرکی

در زیر کت و مانتوی دخترکی.

 

For a tint thing care not.

غصۀ هر چیز خردی را نخور.

 

Better to be a free bird than a captive king.

یکی مرغک شاد و آزاد و مست

ز یک شاه دربند بودن سر است. (دانمارکی)

 

After death, the doctor.

بعد مردن مریض تازه دکتر آمده.

 

Man is fire, woman is tow, and the devil comes and blows.

مرد آتش و زن هم بُود الیاف کتان

سرمی رسد و می دمد ابلیس بر آن.

 

Do not leave your manners on the doorstep.

ادب و تربیتت را دم در جا نگذار.

 

A cheerful wife is the spice of life.

زن سرزندۀ از شادی مست

نمک زندگی شوهرش است.

 

In the house of the fiddler all are dancers.

در سرای ویلن زن همگی رقاص اند.

 

An old doctor and a young lawyer.

پزشک پیر و وکیل جوان (: زبردست اند

و توی حرفۀ خویش این دو بهترین هستند).

 

A burden which one chooses is not felt.

باری که انتخاب شود حس نمی شود.

 

All is lost that is put in a riven dish.

هرچه باشد توی بشقابی ترک خورده

کل آن را با خودش باد فنا برده.

 

Borrowed garments never sit well.

لباس عاریه ای زار می زند به تنت.

 

You have married a beauty? So much the worse for you.

تو وصلت کرده ای با روی زیبا؟

به خود بسیار بد کردی؛ دریغا. (ایتالیایی)

 

He is desperate that thinks himself so.

کسی درمانده می ماند که باور کرده درمانده.

 

Love sees no faults.

عشق اگر در دیده بنشیند

هیچ عیبی را نمی بیند.

 

It is hard to please all.

جلب رضایت همگان کار مشکلی است.

 

Take a woman’s first advice and not her second.

اولین پند زنی را می پذیر

دومی را مطلقاً جدی نگیر. (فرانسوی)

 

Kitchen physic is the best physic.

بهترین دکتر ما آشپزخانۀ ماست.

 

Where love is little, there’s little trust.

عشق هر جایی که کوچک می شود

اعتماد آدم اندک می شود.

 

A toom purse makes a blate merchant.

تاجر بی مایه ترسو می شود.

 

The more knave, the better luck.

هرکسی نابکارتر باشد

شانس او برقرارتر باشد.

 

His wits are wool-gathering.

عقل او داره پشم می چینه.

 

He that falls today may rise tomorrow.

او که امروز می افتد چه بسا

که به پا خاسته باشد فردا.

 

One man’s trash is another man’s treasure.

زباله های یکی گنج های دیگری اند.

 

Fancy may bolt bran and think it flour.

خیال ما چه بسا که سبوس در غربال

به جای آرد بریزد؛ زهی خیال محال.

 

Do as I say, not as I do.

آنچه که گفتم بکن، نه آنچه که کردم.

 

He that runs fast will not run long.

چو تند می دود کسی

یقین نمی دود بسی.

 

A coward is always cruel.

فرد بزدل همیشه سنگدل است.

 

Absence is a foe to love; away from the eyes, away from the heart.

هجران و فراق دشمن عشق شود

از دل برود هر آن که از دیده رود.

 

A little mischief is too much.

کمی بدجنس بودن هم زیاد است.

 

She who loves an ugly man thinks him handsome.

هر زنی کو عاشق یک مرد نازیباست

در خیالش مرد او بسیار خوش سیماست. (اسپانیولی)

 

One doth the scathe, and another hath the scorn.

یکی ضرر زد و آن دیگری ملامت شد.

 

The more women look in their glass, the less they look into their hearts.

زن هرچه نظر در آینه بیش کند

کم تر نظری توی دل خویش کند.

 

A watched pot never boils.

دیگی که به آن زل بزنی جوش نیاید.

 

Love will creep where it cannot go.

عشق اگر عازم جایی بشود

می خزد گر نتواند برود.

 

You catch more flies with honey than with vinegar.

با عسل بیش تر از سرکه مگس می گیری.

 

He that is master of himself will soon be master of others.

هر زمان ارباب و آقای خودش شد یک نفر

او به زودی می شود ارباب افراد دگر.

 

As is the lover so is the beloved.

دلداده هر جوری که باشد، دلبرش آن جوری است. (ایتالیایی)

 

Wounds may heal, but not those made by ill words.

ای بسا که زخم ها درمان شوند

غیر زخم حرف های ناپسند.

 

One’s too few, three too many.

یکی خیلی کم است و سه تا خیلی زیاد است.

 

A bow long bent grows weak.

کمان زمان زیادی اگر کشیده بماند

ضعیف می شود و بر هدف زدن نتواند.

 

No love to a father’s.

عشقی به پای عشق یه بابا نمی رسه.

 

He must not expect good that does evil.

کسی که شر و بدی می کند به خلق جهان

امید خیر نباید که دارد از دگران.

 

A foolish woman is known by her finery.

یک زن بی عقل را با زرق و برقش می شناسند. (فرانسوی)

 

Love lives in cottages as well as in courts.

عشق سکنی می گزیند هرکجا

هم درون کوخ ها، هم کاخ ها.

 

Love makes labour light.

عشق کار سخت را آسان کند.

 

Honour without profit is a ring on the finger.

فخر اگر فایده ای در وی نیست

فقط انگشتر در انگشتی است. (اسپانیولی)

 

In the husband wisdom, in the wife gentleness.

خرد در شوهر و در زن لطافت.

 

Who digs a trap for others ends up in it himself.

تله هرکس بکند بهر کسان دیگر

آخرش در تلۀ خویش بیفتد با سر.

 

Love is the only object of love.

فقط عشق منظور عشق است و بس.

 

He who maketh others wretched is himself a wretch, whether prince or peasant.

هرکسی از دست ظلمش دیگری بیچاره زیست

شاه باشد یا رعیت، او خودش بیچاره ای است.

 

 

گلچین ضرب المثل های انگلیسی

بخش 44

 

Do, but dally not; that’s the widow’s phrase.

این کلام بیوه زن باشد که گفت:

کار خود را کن، نزن هی لاس مفت.

 

Give a dog a bad name and hang him.

به سگ تهمتی زن، به دارش بکش.

 

There are only two good women in the world; one of them is dead, and the other is not to be found.

تنها دو زن خوب و پسندیده در این خانۀ هستی است

مرده ست یکی شان، دگری نیز که پیداشدنی نیست. (آلمانی)

 

Pour not water on a drowned mouse.

روی یک موش غریق آب نریز.

 

Courting and wooing bring dallying and doing.

نخست ابراز عشق و خواستگاری

سپس لاسیدن است و کامکاری.

 

What greater crime than loss of time?

از وقت کشی بزرگ تر جرمی هست؟

 

A grunting horse and a groaning wife seldom fail their master.

یک اسب خرخرو و یک عیال غرغروی گند

به ریش صاحب بیچارۀ خود بسته می مانند.

 

He is no man’s enemy but his own.

دشمن هیچ کسی نیست، مگر شخص خودش.

 

Always a bridesmaid, never a bride.

همواره ساقدوش عروسی است

هرگز خودش عروس ولی نیست.

 

Pain past is pleasure.

رنج به پایان که رسد لذت است.

 

He that will thrive must ask leave of his wife.

آن مرد که پیشرفت را طالب شد

باید که اجازه گیرد از همسر خود.

 

Diligence is the mother of good luck.

سختکوشی مادر خوش شانسی است.

 

Love and business teach eloquence.

یکی عشقه، یکی هم کاسبی که

فصاحت رو به آدم یاد می ده.

 

When in doubt, leave out.

چو شک داری به یک چیزی ولش کن.

 

Men hold the reins, but the women tell them which way to drive.

مردها افسار را گیرند، اما همچنان

زن بدیشان گوید اسبت را کدامین سو بران.

 

Pry not into other people’s affairs.

در احوال مردم فضولی نکن.

 

If you love me, John, your acts will tell me so.

جان، گر غم عشق من به جانت افتاد

اعمال تو از عشق خبر خواهد داد. (اسپانیولی)

 

If one will not, another will.

اگر یکی نکند، فرد دیگری بکند.

 

He that is born to be hanged shall never be drowned.

هرکسی تقدیر او مرگی است بر بالای دار

غرق در آبی نخواهد بود در پایان کار.

 

Worrying never did anyone any good.

دلشوره برای هیچ کس خیر نداشت.

 

An ass laden with gold overtakes everything.

آن الاغی که طلا بار وی است

از همه پیش زدن کار وی است.

 

Friends are thieves of time.

دوستان ان وقت آدم اند.

 

Change of weather is the discourse of fools.

آنچه موضوع حرف احمق هاست

بحث تغییر وضع آب و هواست.

 

Hope well and have well.

امیدوار بشو تا که نیکبخت شوی.

 

Where the devil can’t go himself, he sends an old woman.

هرکجا ابلیس نتواند رود

جای او یک پیرزن راهی شود. (آلمانی)

 

To deceive oneself is very easy.

فریب خویشتن بسیار سهل است.

 

It is not What is she, but What has she.

مسئله این نیست که دختره کیست

مسئله این است که صاحب چیست.

 

A woman’s vengeance knows no bounds.

کینه توزی یک زن حد و مرز نشناسد. (آلمانی)

 

It is easy to be generous out of another man’s purse.

خرج اگر از جیب فردی دیگر است

دست و دلبازی بسی آسان تر است. (دانمارکی)

 

The fool hunts for misfortune.

جناب خنگ بی خرد بلا شکار می کند.

 

You burn your house to rid it of the mouse.

خانۀ خود را تو آتش می زنی

تا از آن یک موش بیرون افکنی.

 

Every poor man is a fool.

هر مرد فقیر یک خرفت است.

 

The cow knows not what her tail is worth till she hath lost it.

گاوه اون وقتی که دمش دیگه نیست

قدر دمو تازه می فهمه که چیست.

 

Women are words, men are deeds.

ن واژه هایند و مردان عمل ها.

 

An ass loaded with gold climbs to the top of the castle.

روی هر خر که طلا بار شود

تا سر کنگرۀ کاخ رود.

 

A mother’s love is ever fresh.

عشق یک مادر همیشه تازه است.

 

A girl unemployed is thinking of mischief.

در سر دختری که بیکار است

هوس فتنه است و آزار است. (فرانسوی)

 

Envy never enriched any man.

حسادت کسی را توانگر نکرده.

 

All is well when the mistress smiles.

لبخند اگر که روی لب خانمی نشست

یعنی عجالتاً همه چیزی مرتب است.

 

A beggar’s purse is always empty.

جیب های یک گدا همیشه خالی است.

 

Wise men learn by other men’s mistakes; fools, by their own.

عاقلان از اشتباه دیگران گیرند پند

ابلهان با اشتباه خویش دانا می شوند. (لاتین)

 

Thrift is good revenue.

صرفه جویی درآمد خوبی است. (لاتین)

 

Two dogs fight for a bone, and a third runs away with it.

سر استخوانی دو سگ گرم جنگ

سگ سومی گیرد و جیم فنگ.

 

An empty purse frights away friends.

یک جیب خالی دوستان را می رماند.

 

Keep your eyes wide open before marriage and half shut afterwards.

هر وقت که خواستی بگیری همسر

چشمان تو باز باز باشد خوش تر

اما پس از ازدواج بهتر این است

چشمان تو نیمه بسته باشد دیگر.

 

The dead are soon forgotten.

مردگان فوری ز خاطر می روند.

 

He that loves the tree loves the branch.

هرکسی بر درخت اگر دل بست

عاشق شاخه نیز حتماً هست.

 

One scabbed sheep infects a whole flock.

گوسفندی گر تمام گله را گر می کند. (لاتین)

 

If the dog bark, go in; if the bitch bark, go out.

سگ نر پارس وقتی کرد راحت باش و داخل شو

ولی چون ماچه سگ باشد بترس از او و بیرون رو.

 

Giving to God is no loss.

دادن به خداوند هدر دادن نیست.

 

New grief awakens the old.

 

گلچین ضرب المثل های انگلیسی

بخش 43

 

Beware of a mule’s hind foot, a dog’s tooth, and a woman’s tongue.

همواره ز پای عقب قاطر و نیز

دندان سگ و زبان زن می پرهیز.

 

There is a medium between painting the face and not washing it.

بین آرایش یک چهره و ناشستگیاش ربطی هست.

 

An ass prefers oats to roses.

چنین فکری اندر ضمیر خر است

که جو از گل سرخ هم بهتر است.

 

It is good to marry late or never.

خوب است که زن گیری یا بعداً و یا اصلاً.

 

It is a good horse that never stumbles,

And a good wife that never grumbles.

اون اسبی به دردبخوره که هیچ وقت سکندری نخوره

و اون زنی به دردنخوره که همیشه مشغول غرغره.

 

A fool is pleased with his own folly.

بی عقل ز بی عقلی خود خرسند است.

 

For whom does the blind man’s wife adorn herself?

زن مردی که هست نابینا

بهر کی پس بزک کند خود را؟

 

A fool is fulsome.

بی خرد حال به هم زن باشد.

 

Forced love is the mother of hatred.

عشق اگر زورکی و اجباری است

مادر نفرت است و بیزاری است.

 

Happy go lucky.

هرکس که خوشحال است خوش شانس خواهد بود.

 

Where ghosts walk, there is loving or thieving.

وقتی که اشباح جایی روان اند

یا عاشقان یا ان در آن اند. (آلمانی)

 

No sweat, no sweet.

بی عرق شیرینی ای در کار نیست.

 

A ship and a woman are ever repairing.

هستند همیشه این دو تن: کشتی و زن

انگار که در حالت تعمیر شدن. (لاتین)

 

Music helps not the toothache.

موسیقی دوای درد دندان نیست.

 

Whom you love best, to them you can say least.

با همان هایی که آنان را فزون تر دوست می داری

کم ترینِ حرف ها را می توانی بر زبان آری.

 

Do evil and look for the like.

بدی کن و به جوابش در انتظار بدی باش.

 

Where there is no love, all faults are seen.

هرکجا عشق نه پیدا باشد

هرچه عیب است هویدا باشد.

 

Haste makes waste.

عجله باعث اسراف شود.

 

In love’s wars, he who flieth is conqueror.

یک اصل در نبرد دو دلداده واضح است

مردی عقب نشینی اگر کرد فاتح است.

 

It is better to give than to receive.

دادن از دریافت کردن خوش تر است.

 

Better have an ill ass than be your own ass.

یک خر بد داشته باشی اگر

از خر خود بودن تو خوب تر.

 

Many a little makes a mickle.

یک عالمه کوچولو یک بزرگ می سازند. (یونانی)

 

He that hath a wife and children wants not business.

مردی که زنی دارد و فرزندانی

بی مشغله و کار نماند آنی.

 

Love of money is the root of all evil.

ریشۀ هر نوع شری حب مال است.

 

If you sue a beggar, you will get but a louse.

وقتی از مرد گدایی تو شکایت کردی

سر جمعش شپشی را تو به دست آوردی.

 

No alchemy like saving.

چون پس انداز کیمیایی نیست.

 

If you talk to yourself, you speak to a fool.

با خود که حرفی می زنی

همصحبت یک کودنی.

 

Money in purse will be always in fashion.

پول توی جیب تا همیشۀ خدا مد است.

 

Thou canst not joke an enemy into a friend; but thou may’st a friend into an enemy.

به یک شوخی نشاید دشمنی را دوست گردانی

ولی می سازی از یک دوست یک دشمن به آسانی.

 

Frugality is an estate.

صرفه جویی مثل یک دارایی است.

 

Fools and little dogs are ladies’ play-fellows.

خل ها و سگان فسقلی هر جایند

بازیچۀ دست های خانم هایند.

 

Dead men don’t bite.

مرده ها گاز نمی گیرند. (لاتین)

 

A little nonsense now and then,

God tempers the wind to the shorn lamb.

بهر آن بره که چیدند ز تن پشمش را

باد را می کند آرام و دل انگیز خدا. (فرانسوی)

 

A child’s sorrow is short-lived.

عمر اندوه بچه کوتاه است.

 

Hidden troubles disquiet most.

هر زمان دردسری پنهانی است

بیش تر موجب سرگردانی است.

 

The bait hides the hook.

طعمه پنهان می کند قلاب را.

 

He is rich enough that wants nothing.

کسی که ز هر خواهشی برکنار است

به اندازۀ کافی او مایه دار است. (لاتین)

 

A prophet is not recognized in his own land.

در سرزمین خویش پیمبر غریبه است.

 

Who chatters to you will chatter of you.

هرکه پیش تو ز مردم بد گفت

پیش مردم ز تو بد خواهد گفت.

 

Where there is peace, God is.

هر جا که صلح هست، خدا هست.

 

That that comes of a cat will catch mice.

آنچه از گربه سر برون آورد

موش ها را شکار خواهد کرد. (یونانی)

 

A cock is bold on his owndunghill.

هر خروسی روی تل فضله اش پرجرئت است. (لاتین)

 

If the laird slight the lady, so will all the kitchen boys.

حضرت آقا به خانم چون که توهین می کنند

نوکران مطبخی بالجمله همچین می کنند.

 

A leg of a lark is better than the body of a kite.

یک پای چکاوک به سراپای زغن می ارزد.

 

Please the eye and plague the heart.

دیده ات را به نگاهی بنواز

و به سوزی دلکت را بگداز.

 

Everybody loves a lord.

هرکسی دوستدار یک لرد است.

 

He who giveth to the poor lendeth to the Lord.

او که به دست فقرا می دهد

قرض تو گویی به خدا می دهد.

 

An obedient wife commands her husband.

همسر فرمانبری فرمان به شوهر می دهد.

 

Fall not out with a friend for a trifle.

برای پشیزی که ارزد دو جو

گلاویز با دوست خود نشو.

 

A fool’s bolt is soon shot.

ترکش یک بی خرد زود خالی می شود.

 

Experience may teach a fool.

تجربه شاید به فردی بی خرد

گلچین ضرب المثل های فرانسویM N O P

 

Maille à maille on fait le haubergeon

Link by link the coat of mail is made

جوشن را حلقه حلقه می سازند

Maints sont bons parce qu’ils ne peuvent nuire

Many a one is good because he can do no mischief

چه زیاد است نکو انسانی

که از آن روی نکو انسانی است

که توانایی شر در وی نیست

Maison faite et femme à faire

A house ready made and a wife to make

خانه ای ساخته و همسری ساختنی

Mal d’autrui n’est que songe

Another’s misfortune is only a dream

بدبختی دیگری فقط یک رؤیاست

Mal sur mal n’est pas santé

Misfortune upon misfortune is not wholesome

بدبختی روی بدبختی برای سلامتی مضر است

Marchand qui perd ne peut rire

The merchant that loses cannot laugh

چو زیان دیده است یک تاجر

نتواند بخندد او هرهر

Mariage d’épervier: la femelle vaut mieux que le mâle

A hawk’s marriage: the hen is the better bird

ازدواجی پر از ستیزه و شر:

مرغ باشد پرندۀ بهتر

(وقتی مرد زن ذلیل باشد)

Marie ton fils quand tu voudras, ta fille quand tu pourras

Marry your son when you please, your daughter when you can

برای پسرت هر وقت دوست داشتی زن بگیر، دخترت را هر وقت توانستی شوهر بده

Mari sourd et femme aveugle font toujours bon ménage

A deaf husband and a blind wife are always a happy couple

زوج زن کور و شوهر کر

یک زوج همیشه شاد هستند

Mauvaise herbe croît toujours

Ill weeds grow apace

علف هرز زود می روید

Mauvais ouvrier ne trouvera jamais bon outil

A bad workman never finds a good tool

یک صنعتگر بد هرگز ابزار خوبی پیدا نمی کند

Méchant poulain peut devenir bon cheval

A ragged colt may make a good horse

بسا کره ای تخس و ناسازگار

که اسبی شود عالی و راهوار

Mère piteuse fait sa fille rogneuse

A tender-hearted mother makes a scabby daughter

مادری کو دل نازک دارد

دختر خیره سری بار آرد

Mettre la charrue devant les b”oeufs

To put the plough before the oxen

خیش را جلوی گاوها بستن

Mieux nourri qu’instruit

Better fed than taught

تغذیه اش بهتر از تربیتش بوده است

Mieux vaut assez que trop

Enough is better than too much

کافی از خیلی زیادی بهتر است

Mieux vaut avoir ami en voye qu’or ou argent en corroye

Better to have a friend on the road than gold or silver in your purse

دوستی داشتن اندر جاده

بهتر از سیم و زری در جیب است

Mieux vaut bon repas que bel habit

Better a good dinner than a fine coat

یک شام خوب از یک کت زیبا سر است

Mieux vaut couard que trop hardi

Better be a coward than foolhardy

یک انسان ترسوی بزدل شدن

ز بی کله بودن بسی بهتر است

Mieux vaut engin que force

Contrivance is better than force

ابتکار از زور خیلی بهتر است

Mieux vaut être tête de chien que queue de lion

Better be the head of a dog than the tail of a lion

کلۀ یک سگ اگر باشم من

بهتر است از دم شیری بودن

Mieux vaut glisser du pied que de la langue

Better a slip of the foot than of the tongue

به که ما را پا بلغزد تا زبان

Mieux vaut perdre la laine que la brebis

Better lose the wool than the sheep

بهتره پشم گوسفنده بره

تا خود گوسفنده حفظ بشه

Mieux vaut règle que rente

Thrift is better than an annuity

صرفه جویی به از مقرری ای است

Mieux vaut tard que jamais

Better late than never

دیرتر بهتر از هرگز است

Mieux vaut terre gâtée que terre perdue

Better a ruined than a lost land

زمینی ویران بهتر از زمینی از دست رفته است

Mieux vaut une once de fortune qu’une livre de sagesse

An ounce of luck is worth a pound of wisdom

یک نخود اقبال نیکو مثل یک من عقل می ارزد

Moins vaut rage que courage

Rage avails less than courage

حاصل خشم از شهامت کم تر است

Moitié figue, moitié raisin

Half figs, half raisins

نیمی انجیر و نیمه ای کشمش

Montre-moi un menteur je te montrerai un larron

Show me a liar and I’ll show you a thief

دروغگویی نشانم بده تا ی نشانت دهم

Montrer le soleil avec un flambeau

To show the sun with a torch

خورشید را با مشعلی نشان دادن

Morceau avalé n’a plus de goût

There is no flavour in a swallowed morsel

لقمۀ خورده شده طعم ندارد

Morte la bête, mort le venin

The beast dead, the venom is dead

جانور مرده است و سم مرده

Mot à mot on fait les gros livres

Word by word the big books are made

کتاب های قطور کلمه به کلمه ساخته می شوند

Muraille blanche papier de fou

A white wall is the fool’s paper

دیوار سفید کاغذ بی عقل است

N’a pas fait qui commence

He has not done who is beginning

نکرده است کسی که دارد شروع می کند

Nécessité est mère d’invention

Necessity is the mother of invention

احتیاج مادر اختراع است

Nécessité n’a pas de loi

Necessity has no law

احتیاج هیچ قانونی ندارد

Ne crachez pas dans le puits, vous pouvez en boire l’eau

Spit not in the well, you may have to drink its water

توی چاه تف نکن، شاید مجبور شوی آبش را بنوشی

Ne croire à Dieu que sur bons gages

Trust not to God but upon good security

به خداوند توکل نکنید

به جز آن وقت که خاطرجمعید

Ne mets ton doigt en anneau trop étroit

Don’t put your finger into too tight a ring

نکن انگشت خود را زود و جنگی

درون حلقۀ بسیار تنگی

Ne meurs cheval, herbe te vient

Horse, don’t die yet, grass is coming

نمیر ای اسب فعلاً، علف دارد می آید

Ne prêtez point votre argent à un grand seigneur

Do not lend your money to a great man

پولت را به مردی بزرگ قرض نده

Ne reprens ce que n’entens

Don’t find fault with what you don’t understand

توی چیزی که نمی فهمی که چیست

بی خودی دنبال ایرادی نگرد

N’éveille pas le chat qui dort

Wake not a sleeping cat

گربه وقتی خفته بیدارش نکن

Noblesse oblige

Nobility imposes obligations

اشرافیت ااماتی را تحمیل می کند

Noire geline pond blanc ”oeuf

A black hen lays a white egg

مرغی سیاه تخم سفیدی می گذارد

Nous verrons, dit l’aveugle

We shall see, as the blind man said

خواهیم دید، چنان که مرد کور گفت

Nul feu sans fumée

No fire without smoke

هیچ آتشی بی دود نیست

Nul n’est prophète dans son pays

No man is a prophet in his own country

هیچ کس در موطنش پیغمبری نیست

Nul n’est si large que celui qui n’a rien à donner

No one is so liberal as he who has nothing to give

هیچ کس مثل فردی که چیزی برای دادن ندارد دست ودلباز نیست

On a beau mener le b”oeuf à l’eau s’il n’a soif

It is in vain to lead the ox to the water if he is not thirsty

بردن یک گاو وقتی تشنه نیست

سوی آبی کار بس بیهوده ای است

گلچین ضرب المثل های فرانسویQ

 

Quand il n’y a point de vent chacun sait naviguer

When there is no wind every man is a pilot

باد وقتی که نیاید هرکسی یک ناخداست

Quand la cage est faite l’oiseau s’envole

When the cage is ready the bird is flown

وقتی قفس حاضر شود دیگر پرنده پر زده

Quand la fille est mariée il arrive assez de gendres

After the daughter is married, then come sons-in-law in plenty

بعد از این که دختر شوهر کرد، سروکلۀ یک عالمه داماد پیدا می شود

Quand la porte est basse il faut se baisser

When the door is low one must stoop

در که کوتاه است می باید سرت را خم کنی

Quand l’arbre est tombé tout le monde court aux branches

When the tree is down everybody runs to the branches

به محض این که درختی به خاک می افتد

همه به جانب سرشاخه های او بدوند

Quand l’aveugle porte la bannière, mal pour ceux qui marchent derrière

When the blind man carries the banner, woe to those who follow

کور هر موقعی علمدار است

وایِ آنان که در پی اش بروند

Quand le diable devient vieux il se fait ermite

When the devil grows old he turns hermit

شیطان سر پیری عزلت نشین می شود

Quand on a des filles on est toujours berger

He who has daughters is always a shepherd

مرد اگر دخترکانی دارد

دائماً شغل شبانی دارد

Quand on est bien il faut s’y tenir

When you are well off keep as you are

زمانی که آسوده ای از فشار

بکوش و همان گونه خود را بدار

Quand on est mort, c’est pour longtemps

When one is dead, it is for a long while

وقتی کسی مرده، خیلی وقت است که مرده

Quand on n’a pas ce que l’on aime, il faut aimer ce que l’on a

When one has not what one likes, one must like what one has

وقتی کسی چیزی را که دوست دارد ندارد، باید چیزی را که دارد دوست داشته باشد

Quand on parle du loup, on en voit la queue

Talk of the wolf and you see his tail

از گرگ بگو تا که دمش را بینی

Quand tous péchés sont vieux l’avarice est encore jeune

When all other sins are old avarice is still young

وقتی که گناهان همگی پیر شوند

آنگاه طمع باز جوان است هنوز

Que ta chemise ne sache ta guise

Let not your shirt know your way of thinking

نگذار پیراهنت بو ببرد به چه فکر می کنی

Qui a bonne tête ne manque pas de chapeaux

A good head does not want for hats

سری خوب لنگ کلاهی نماند

Qui a bu boira

He who has drunk will drink

هرکسی می خورده باشد باز هم می می خورد

Qui a compagnon a maître

He who has a companion has a master

هرکه یک همنشین و همدم داشت

لابد ارباب و سروری هم داشت

Qui a de l’argent a des pirouettes

He who has money has capers

هرکه پول وپله ای دارد او

جست وخیزی بنماید که نگو

Qui a froid souffle le feu

Let him who is cold blow the fire

بگذار همان کسی که سردش شده است

بنشیند و خود فوت بر آتش بکند

Qui aime Bertrand aime son chien

Love Bertrand love his dog

عاشق برتراند باش، عاشق سگش باش

Qui a la bourse pleine prêche au pauvre

He who has his purse full preaches to the poor man

طرف با جیب هایی مملو از زر

برای بی نوایی رفته منبر

Qui a tête de cire ne doit pas s’approcher du feu

He that hath a head of wax must not approach the fire

کسی که سر از موم دارد نباید

که هرگز به نزدیک آتش بیاید

Qui attend les souliers d’un mort risque d’aller pieds nus

He who waits for a dead man’s shoes is in danger of going barefoot

کسی که منتظر کفش مرده ای بنشست

برای او خطر پا ماندن هست

Qui cache peut trouver

He that hides can find

هرکسی پنهان نماید می تواند تا بیابد

Qui cesse d’être ami ne l’a jamais été

He never was a friend who has ceased to be one

مطلقاً دوست نبوده آن فرد

که کنون دوستی اش را ول کرد

Qui commence et ne parfait, sa peine perd

He who begins and does not finish loses his labour

هرکه آغاز کند، لیک به پایان نبرد

حاصل زحمت و رنجش همه بر باد فناست

Qui court deux lièvres, n’en prendra aucun

He that hunts two hares will catch neither

او که دنبال دو خرگوش دود

صاحب هیچ کدامش نشود

Qui crache contre le ciel, il lui tombe sur la tête

Who spits against heaven, it falls on his head

هرکسی رو به آسمان تف کرد

تف او روی کله اش افتد

Qui craint de souffrir, souffre de crainte

He who fears to suffer, suffers from fear

گر ز رنج می ترسد، او ز ترس در رنج است

Qui dit averti, dit muni

Forewarned, forearmed

هرکه هشدار به او داده شده

گویی از پیش مسلح شده است

Qui doute ne se trompe point

Who doubts errs not

هرکسی شک بکند هیچ خطایی نکند

Qui écoute aux portes, entend plus qu’il ne désire

He who listens at doors hears more than he desires

هرکسی که پشت در گوش ایستد

بیش تر از میل خود خواهد شنید

Qui en dit du mal, veut l’acheter

He who dispraises a thing, wants to buy it

هرکسی که بر سر جنس می زند خریدار است

Qui épargne, gagne

Saving is getting

پس انداز کسب است

Qui épargne le vice, fait tort à la vertu

He who spares vice wrongs virtue

به رذیلت چو رحمت آورده

به فضیلت بسا که بد کرده

Qui femme a, noise a

He that hath a wife is sure of strife

آن مرد که یک عیال دارد

البته که داد و قال دارد

Qui femme croit et âne mène, son corps ne sera jamais sans peine

He who trusts a woman and leads an ass will never be free from plague

هرکه دل در وفای یک زن بست

یا که افسار یک الاغ به دست

گیرد، از دردسر نخواهد رست

Qui gagne, joue bien

He plays well that wins

او خوب بازی می کند که می برد

Qui juge entre deux amis, perdra l’un ou l’autre

He who judges between two friends loses one of them

هرکه قاضی شود میان دو دوست

یکی از آن دو دوست باخت اوست

Qui mal cherche, mal trouve

Harm watch harm catch

هرکه دنبال زیانی می رود می گیردش

Qui menace, a peur

He who threatens is afraid

او که تهدید کند می ترسد

Qui monte la mule, la ferre

He who rides the mule shoes her

هرکسی قاطرسواری می کند

نعل قاطر را خود او می زند

Qui mouche trop son nez, en tire du sang

Who blows his nose too hard makes it bleed

هرکه خیلی سفت و محکم فین کند

او دماغ خویش را خونین کند

Qui n’amorce pas son haim, pèche en vain

He who does not bait his hook fishes in vain

هرکه بر قلاب خود طعمه نبست

کار ماهیگیری اش بیهوده است

Qui n’a, ne peut

Who has not, cannot

او که ندارد نتواند

Qui n’a pas argent en bourse, ait miel en bouche

He that has not money in his purse should have honey in his mouth

هرکه در جیب پول ندارد باید در دهان عسل داشته باشد

Qui naquit chat, court après les souris

Who is born of a cat will run after mice

از دل گربه آنچه زاده شود

او به دنبال موش ها بدود

Qui n’a qu’un ”oeil, bien le garde

A man who has but one eye must take good care of it

کسی که فقط یک چشم دارد باید چهارچشمی مراقب آن باشد

Qui n’a rien, ne craint rien

He who has nothing fears nothing

گلچین ضرب المثل های فرانسویL

 

L’abattu veut toujours lutter

He that is thrown would still wrestle

کسی که سرنگون شده هنوز در کشاکش است

La belle cage ne nourrit pas l’oiseau

A fine cage won’t feed the bird

قفسی هرچقدر هم زیبا

به پرنده غذا نخواهد داد

La belle plume fait le bel oiseau

Fine feathers make fine birds

پروبال قشنگ و باب پسند

مرغ های قشنگ می سازند

L’adresse surmonte la force

Policy goes beyond strength

ت از قدرت پیشی می گیرد

La faim chasse le loup hors du bois

Hunger drives the wolf out of the wood

گرسنگی گرگ را از جنگل بیرون می کشاند

La fortune est une femme; si vous la manquez aujourd’hui, ne vous attendez pas à la retrouver demain

Fortune is a woman; if you neglect her to-day, expect not to regain her to-morrow

بخت یک زن است؛ اگر امروز از او غافل شدی، توقع نداشته باش فردا دوباره به دستش بیاوری

La fortune ne peut nous ôter que ce qu’elle nous a donné

Fortune can take from us only what she has given us

بخت چیزی ز ما نمی گیرد

مگر آن را که خود به ما داده

La gourmandise a tué plus de gens que l’épée

Gluttony has killed more than the sword

پرخوری بیش از دم شمشیر آدم کشته است

L’aigle ne chasse point aux mouches

The eagle does not hunt flies

عقاب مگس ها را شکار نمی کند

La langue des femmes est leur épée, et elles ne la laissent pas rouiller

A woman’s tongue is her sword, and she does not let it rust

زبان زن شمشیر اوست و نمی گذارد شمشیرش زنگ بزند

La loi dit ce que le roi veut

The law says what the king pleases

قانون چیزی را می گوید که باب میل شاه باشد

La moitié du monde ne sait comment l’autre vit

One half the world knows not how the other half lives

نیمی از مردم این دنیا از روش زندگی نیم دگر بی خبرند

La moitié du monde se moque de l’autre

One half the world laughs at the other

نیمی از مردم دنیا به دگرنیمۀ آن می خندند

L’amour apprend aux ânes à danser

Love teaches asses to dance

عاشقیت به خران رقص می آموزاند

L’amour fait rage, mais l’argent fait mariage

Love does wonders, but money makes marriage

عشق سازندۀ هر اعجاز است

این وسط پول عروسی ساز است

L’âne du commun est toujours le plus mal bâté

The ass that is common property is always the worst saddled

گر خری مال همه مردان است

صاحب ژنده ترین پالان است

La nuit n’a point d’amis

Night has no friend

شب دوستی ندارد

La nuit tous chats sont gris

By night all cats are grey

شب ها تمام گربه ها خاکستری هستند

Là où sont les poussins la poule a les yeux

The hen’s eyes are with her chickens

چشم مرغ به جوجه هایش است

La patience est la vertu des ânes

Patience is the virtue of asses

بردباری فضیلت خرهاست

La peau est plus proche que la chemise

The skin is nearer than the shirt

پوست از پیراهن نزدیک تر است

La petite aumône est la bonne

The little alms are the good alms

صدقات کوچک صدقات خوب اند

La peur est grand inventeur

Fear is a great inventor

ترس یک مخترع معرکه است

La plus grande finesse est de n’en avoir point

The greatest cunning is to have none at all

برترین نیرنگ بی نیرنگی است

La poule ne doit pas chanter devant le coq

The hen ought not to cackle in presence of the cock

مرغ مجبور نیست جلوی خروس قدقد کند

L’appétit vient en mangeant

Appetite comes with eating

اشتها هنگام خوردن باز خواهد شد

L’arbre ne tombe pas du premier coup

The tree does not fall at the first stroke

درخت با اولین ضربه نمی افتد

L’argent est un bon serviteur, mais c’est un mauvais maître

Money is a good servant but a bad master

پول نوکر خوبی است، ولی ارباب بدی است

L’argent ne se perd qu’à faute d’argent

Money is lost only for want of money

پول فقط به دلیل بی پولی از دست می رود

La seule victoire contre l’amour c’est la fuite

The only victory over love is flight

تنها پیروزی بر عشق عقب نشینی است

L’avare et le cochon ne sont bons qu’après leur mort

The miser and the pig are of no use till dead

خوک و آدم خسیس خیرشان به این و آن

مطلقاً نمی رسد جز که بعد مرگشان

L’avarice rompt le sac

Avarice bursts the bag

طمع گونی را جر می دهد

Lavez chien, peignez chien, toutefois n’est chien que chien

Wash a dog, comb a dog, still a dog remains a dog

سگی را بشوی و بر او شانه زن

ولی باز یک سگ فقط یک سگ است

La vie est moitié usée avant qu’on ne sache ce qu’est la vie

Life is half spent before one knows what life is

زندگی

تا بیاییم بفهمیم که چیست

نصف آن دیگر نیست

Le beau soulier blesse souvent le pied

A handsome shoe often pinches the foot

کفش های شیک و ناز و دلپسند

اغلب اوقات پا را می زنند

Le b”oeuf par la corne et l’homme par la parole

Take an ox by his horn, a man by his word

گاو را از شاخ او و مرد را

از کلام و گفته اش در بند کش

Le bossu ne voit pas sa bosse, mais il voit celle de son confrère

The hunchback does not see his own hump, but he sees his brother’s

قوزی قوز خود را نمی بیند، اما قوز برادرش را می بیند

Le bruit pend l’homme

Repute hangs a man

مرد را آوازه اش بر داری آویزد

Le c”oeur mène où il va

The heart leads whither it goes

دل به هر سو برود می بردت

Le dernier venu le mieux aimé

The last come is the best liked

هرکسی آخر از همه آید

خاطرش از همه عزیزتر است

Le diable n’est pas toujours à la porte d’un pauvre homme

The devil is not always at a poor man’s door

ابلیس همیشه جلوی خانۀ یک مرد گدا نیست

Le diable pourrait mourir que je n’hériterais pas de ses cornes

The devil may die without my inheriting his horns

شیطان ممکن است بمیرد، بدون این که من شاخ هایش را به ارث ببرم

Le faux ami ressemble à l’ombre d’un cadran

The false friend is like the shadow of a sun-dial

رفیقی که قلابی و ناحسابی است

چنان سایۀ ساعتی آفتابی است

Le feu le plus couvert est le plus ardent

The most covered fire is always the most glowing

آتشی که بیش تر پنهان شود

سرکش و سوزان ترین آتش بُود

Le fou cherche son malheur

The fool hunts for misfortune

جناب خنگ بی خرد بلا شکار می کند

Le fou se coupe de son couteau

The fool cuts himself with his own knife

احمق خودش را با چاقوی خودش زخمی می کند

Le lièvre revient toujours à son gite

The hare always returns to her form

خرگوش همیشه به لانه اش برمی گردد

Le loup mourra dans sa peau

The wolf will die in his skin

گرگ در پوست خود خواهد مرد

Le mal an entre en nageant

The ill year comes in swimming

سال نکبت شناکنان آید

Le mal vient à cheval et s’en va à pied

Misfortune comes on horseback and goes away on foot

بدبیاری سواره می آید

لیک پای پیاده خواهد رفت

Le médecin est souvent plus à craindre que la maladie

The doctor is often more to be feared than the disease

اغلب باید از دکتر بیش از بیماری ترسید

Le miel est doux, mais l’abeille pique

Honey is sweet, but the bee stings

40 ضرب المثل دانمارکی

 

Aldrig er saa gammel en Kiærling, kommer der Ild i hende hun springer jo.

A woman may be ever so old, if she takes fire she will jump.

هر زنی هرقدر هم که سالخورد و پیر شد

هر زمان آتش بگیرد می پرد از جای خود.

 

Alle ville længe leve, men Ingen vil gammel hedde.

All wish to live long, but none to be called old.

همگان طالب یک عمر درازند، اما

هیچ کس پیر نخواهد که بخوانند او را.

 

Alt leer folsk Mand, naar Anden leer.

A fool laughs when others laugh.

دگران هر زمان که می خندند

آدم کله پوک می خندد.

 

Ave er god naar hun kommer i Tide.

Correction is good when administered in time.

اصلاح خوش است اگر به هنگام

اصلاح امور گیرد انجام.

 

Bange Hierte vandt aldrig fager Mö.

Faint heart never won fair lady.

دلک دلبرکی زیبا را

مرد بزدل نتواند ببرد.

 

Bedre er tyndt Öl end tom Tönde.

Better weak beer than an empty cask.

آبجو گرچه نه عالی باشد

خوش تر از یک خم خالی باشد.

 

Blomster er Frugtens Fæstepenge.

Flowers are the pledges of fruit.

در باغ شکوفه های دلبند

بیعانۀ میوه های باغ اند.

 

Den Pung er tom anden Mands Penge ligge udi.

That’s but an empty purse which is full of other men’s money.

کلهم یک کیف توخالی است آن

پرشده از پول های دیگران.

 

Den som siger hvad han vil, maa höre hvad han ikke vil.

He who says what he likes, must hear what he does not like.

او که هر چیزی دلش می خواست گفت

بشنود آنچه نمی خواهد شنفت.

 

Det er ei Börneværk naar Kiærling dandser.

It is no child’s play when an old woman dances.

چو یک پیرزن گرم قر دادنی است

چنین صحنه ای بچه بازی که نیست.

 

Det er en ringe Aarsag, hvorfor Ulven æder Faaret.

It needs but slight provocation to make the wolf devour the lamb.

به یک بهانۀ پوچ و دلیل مختصری

نیاز هست که تا گرگ بره را بدرد.

 

Det er godt at raade naar Lykken er med.

It is easy to manage when fortune favours.

هر زمان بخت کسی خندان است

کردن هر عملی آسان است.

 

Det er godt at være tfri af en andens Pung.

It is easy to be generous out of another man’s purse.

خرج اگر از جیب فردی دیگر است

دست و دلبازی بسی آسان تر است.

 

Det er ingen liden Skalk der kiender en stor.

He is no small knave who knows a great one.

نابکار کوچکی آن مرد نیست

کو بداند نابکار گنده کیست.

 

Eet Haar efter andet, gjör Bonden skaldet.

Hair by hair, and the head gets bald.

یه دونه مو، یه دونه مو

کچل می شه سر عمو.

 

En andens Hest og egen Svöbe, kan meget taale.

Another man’s horse and your own whip can do a great deal.

اسب مردی دیگر و شلاق تو

کارهای باشکوهی می کنند.

 

Enhver Tosse mener, han er klog nok.

Every fool thinks he is clever enough.

هر خلی پیش خودش پندارد

که به اندازۀ کافی رند است.

 

Fagre Ord fryde en Daare, og stundom fuldvis en Mand.

Fair words please the fool, and sometimes the wise.

حرف های دلفریب و دلپسند

مایۀ خرسندی بی عقل ها

همچنین گاهی خردمندان شوند.

 

For meget og for lidt fordærver alting.

Too little and too much spoils everything.

خیلی کم و خیلی زیاد

هرچیز را بر باد داد.

 

“Fy dig an, saa sort du er!” sagde Gryden til Leerpotten.

”Fie upon thee, how black thou art!” said the kettle to the saucepan.

اَه اَه، که چه سان سیاه هستی

کتری به کماجدان چنین گفت.

 

Gien ei af dig det, der ei löber paa dig.

Drive not away what never came near you.

هیچ هنگام نران از بر خود

آنچه هرگز به تو نزدیک نشد.

 

Giev Mand giör sig ikke til Hund for et Beens Skyld.

An honest man does not make himself a dog for the sake of a bone.

هیچ انسان شریفی در جهان

سگ نخواهد شد برای استخوان.

 

Giver Gud ei Skiepper fulde, saa giver han Skeer fulde.

If God give not bushelfuls, he gives spoonfuls.

وقتی خداوند صمد

پیمانه پیمانه نداد

قاشق به قاشق می دهد.

 

Godt er at sidde ved Styret i stille Veir.

It is easy to sit at the helm in fine weather.

نشستن پشت سکان است آسان

زمانی که نباشد باد و بوران.

 

Hest skal gaae til Krybben, ikke Krybben til Hest.

The horse must go to the manger, and not the manger to the horse.

اسب باید سوی آخور برود

نه که آخور برود جانب اسب.

 

Hielp dig selv da hielper dig Gud.

Help yourself, and God will help you.

به خودت خیز و کمک کن ای مرد

و خدا هم کمکت خواهد کرد.

 

Hielp er god, saa nær som i Grödfadet.

Help is good everywhere, except in the porridge-bowl.

کمک اندر همه جا مطلوب است

به جز البته سر کاسۀ آش.

 

Man fanger flere Fluer med en Draabe Honning end med en Tönde Ædike.

More flies are caught with a drop of honey than with a barrel of vinegar.

قطره ای شهد و عسل بیش تر از

بشکه ای سرکه مگس می گیرد.

 

Man tör ei ved at hænge Klokke paa Giekken, han ringer sig nok selv.

There is no need to fasten a bell to a fool, he is sure to tell his own tale.

بر گردن یک خنگ به زنگوله چه حاجت

او قصۀ خود را به تو البته بگوید.

 

Medens græsset groer döer Horsemoder.

While the grass is growing the mare dies.

تا زمان رسیدن علف است

مادیان از گرسنگی تلف است.

 

Naar Enden er god er alting godt.

All’s well that ends well.

هرچه آخرش خوب است

پای تا سرش خوب است.

 

Naar jeg har Penge i min Pung, da har jeg Mad i min Mund.

When I have money in my purse, I have food in my mouth.

توی جیبم پول تا دارم

در دهانم هم غذا دارم.

 

Naar Kat og Muus giör eet, har Bonden tabt.

When cat and mouse agree, the farmer has no chance.

اگر گربه و موش با هم بسازند

کشاورز بیچاره شانسی ندارد.

 

Naar Katten er borte, löbe Musene paa Bænken.

When the cat’s away the mice will play.

گربه وقتی که از این جا غایب است

60 ضرب المثل اسپانیولی

 

A barba de necio aprenden todos á rapar.

On a fool’s beard all learn to shave.

روی ریش مردک احمق همه

یاد می گیرند دلاکی شوند.

 

A la vulpeja dormida, no le cae nada en la boca.

Nothing falls into the mouth of a sleeping fox.

توی حلق روبه خفته

مفتکی چیزی نمی افته.

 

Amigo reconciliado, enemigo doblado.

A reconciled friend is a double enemy.

دشمن اندر دشمن است آن دوستی که داشتی

کو پس از قهری که کرده می کند باز آشتی.

 

Amor de niño, agua en cesto.

A boy’s love is water in a sieve.

عشق پسری جوان و کم سال

آبی است که هست توی غربال.

 

Amor loco, yo por vos, y vos por otro.

Mad love—I for you, and you for another.

عشق جگرسوز جنون آوری

من به تو دارم، تو به آن دیگری.

 

A muger mala poco le aprovecha guarda.

There is little use in watching a bad woman.

جنس یک زن خراب باشد اگر

رنج پاییدنش رود به هدر.

 

Aunque el decidor sea loco, el escuchador sea cuerdo.

Though the speaker be a fool, let the hearer be wise.

گرچه گویندۀ حرف ابله و جاهل باشد

شنونده بگذارید که عاقل باشد.

 

Ausencia enemiga de amor; quan lejos de ojo, tan lejos de corazon.

Absence is a foe to love; away from the eyes, away from the heart.

هجران و فراق دشمن عشق شود

از دل برود هر آن که از دیده رود.

 

De la mano á la boca se pierde la sopa.

Between the hand and the mouth the soup is lost.

در همین راه بین دست و دهان

دیگر از سوپمان نمانده نشان.

 

Dios es el que sana, y el médico lleva la plata.

God cures, and the doctor takes the fee.

گرچه بیماران شفاشان از خداست

حق ویزیتش برای دکتراست.

 

El bobo, si es callado, por sesudo es reputado.

A fool, if he holds his tongue, passes for wise.

خرفتی را خردمندی شمارند

اگر زیپ دهانش را ببندد.

 

El cuerdo no ata el saber á estaca.

The wise man does not hang his knowledge on a hook.

دانش خود را چو عاقل بود مرد

روی یک قلاب آویزان نکرد.

 

El huego y el amor no dicen: Vate á tu lavor.

Fire and love do not say “Go to your work.”

آتش و عشق نگویند به تو

در پی کار خودت باش و برو.

 

El lobo do halla un cordero, busca otro.

Where the wolf gets one lamb it looks for another.

هرکجا گرگ بره ای را یافت

در پی بره ای دگر گردد.

 

En buen dia buenas obras.

The better day the better deed.

هرچه یک روز نکوتر باشد

کار روزانۀ آن سر باشد.

 

En casa del ahorcado no se ha de mentar la soga.

Never speak of a rope in the house of a man who was hanged.

در خانۀ مردی که به دارش زده اند

از بند و طناب هیچ حرفی نزنید.

 

En casa del moro no hables algarabía.

Do not talk Arabic in the house of a Moor.

داخل خانۀ یک مرد عرب

به زبان عربی حرف نزن.

 

En casa de muger rica, ella manda siempre, y él nunca.

In the rich woman’s house she always commands; he never.

در سرای یک زن خرمایه دار

زن همیشه می دهد فرمان، نه مرد.

 

En tierra de ciegos el tuerto es rey.

The one-eyed man is a king in the country of the blind.

در مملکت کوران

یک چشم بُود سلطان.

 

En tierra seca el agua salobre es buena.

On dry land even brackish water is good.

توی یک صحرای بی آب و علف

آب شوری نیز دلچسب و خوش است.

 

Esa es buena y honrada que es muerta y sepultada.

She is good and honoured who is dead and buried.

زنی خوب و شرافتمند باشد

که مرده ست و درون گور خفته.

 

Fiar de Dios sobre buena prenda.

Trust in God upon good security.

به خداوند توکل بکنید

فقط آن وقت که خاطرجمعید.

 

Frailes sobrand’ojo alerte.

Where friars abound keep your eyes open.

هر جا که راهب ها زیادند

چشمان خود را خوب وا کن.

 

Guayas! padre, que otra hija os nasce.

Alas! father, another daughter is born to you.

ای پدر، آه و دریغا! دردا!

باز هم صاحب دختر شده ای.

 

Juras del que ama muger, no se han de creer.

The oaths of one who loves a woman are not to be believed.

کسی که دلش بی قرار زنی است

قسم های او ناپذیرفتنی است.

 

La muger del ciego para quien se affeyta?

For whom does the blind man’s wife adorn herself?

زن مردی که هست نابینا

بهر کی پس بزک کند خود را؟

 

La muger hermosa ó loca ó presuntuosa.

A handsome woman is either silly or vain.

وقتی که یک زن ناز و قشنگ است

یا عن دماغ است یا که مشنگ است.

 

La muger y la tela, no las cates á la candela.

Choose neither a woman nor linen by candlelight.

نه عیال خود را، نه کتان خود را

هچ موقع زیر نور شمعی نگزین.

 

La primera muger escoba, y la segunda señora.

La primera muger escoba, y la segunda señora.

اولین زن همیشه یک جاروست

دومی خانم است و کدبانوست.

 

Las sopas y los amores, los primieros son mejores.

Of soups and loves the first are the best.

از میان سوپ ها و عشق ها

اولی ها بهترین اند از قضا.

 

Lavar la cabeça del asno perdimiento de javon.

It is a loss of soap to wash the ass’s head.

کلۀ یک الاغ را شستن

یعنی اتلاف کامل صابون.

 

Lo que con los ojos veo, con el dedo lo adevino.

What I see with my eyes I can guess with my fingers.

آنچه با چشمان خود می بینمش

می شمارم با سر انگشت خویش.

 

Lo que hace el loco á la derreria, hace el sabio á la primeria.

What the fool does at last the wise man does at first.

آنچه را بی عقل در پایان کند

آدم عاقل در آغاز آن کند.

 

Mas vale ruin asno que ser asno.

Better have a bad ass than to be your own ass.

یک خر بد داشته باشی اگر

از خر خود بودن تو خوب تر.

 

Mas vale solo que mal acompañado.

<

فرهنگ ضرب المثل های انگلیسی را در شهریور 97 منتشر کردم. در این دو سال گاهگاهی در متن کتاب دست برده ام و بعضی از ترجمه ها را اصلاح کرده ام. فونت انگلیسی کتاب را هم عوض کرده ام. صفحه آرایی کتاب هم عوض شده و یک نمه خوشگل تر شده است. ویرایش دوم کتاب را این جا می گذارم تا اگر کسی خواست دانلود کند.

این کتاب را برای سه تا از سایت های کتاب هم فرستاده بودم. می خواستم ویرایش تازۀ کتاب را برایشان بفرستم، اما وقتی اسم کتاب را در گوگل جست و جو کردم، دیدم سایت های زیادی کتاب را برای دانلود گذاشته اند. من که وقت و حوصله اش را ندارم تا ویرایش تازۀ کتاب را برای تک تک این سایت ها بفرستم، این است که فقط همین جا می گذارمش.

کتاب های دیگرم هم شامل اصلاحاتی شده اند. ضرب المثل های طنز انگلیسی فونتش عوض شده و ترجمه هایش نیز بهتر شده اند. گلچین ضرب المثل های فرانسوی هم کلاً صفحه آرایی مجدد شده. در چهار کتاب شعرم هم زیاد دست برده ام و چند تایی شعر جاافتاده و تعدادی تک بیت را هم به آن ها اضافه کرده ام. نسخۀ تازۀ همۀ کتاب ها در بخش پیوندهای این وبلاگ قابل دانلود است.


ضرب المثل های اروپایی

گلچین ضرب المثل های فرانسویA

 

A barbe de fol apprend-on à raire

On a fool’s beard the barber learns to shave

مرد سلمانی سر اصلاح ریش بی خرد

یاد می گیرد چگونه ریش می بایست زد

A bon appétit il ne faut point de sauce

Hunger is the best sauce

گرسنگی بهترین سس است

A bon chien il ne vient jamais un bon os

A good dog never gets a good bone

هرگز آن سگ که او سگ خوبی است

قسمتش استخوان خوبی نیست

A bon entendeur demi-mot

A word to the wise

عاقلان را واژه ای

A brebis tondue Dieu mesure le vent

God tempers the wind to the shorn lamb

بهر آن بره که چیدند ز تن پشمش را

باد را می کند آرام و دل انگیز خدا

Absent le chat, les souris dansent

When the cat’s away the mice will play

گربه وقتی که از این جا غایب است

موش ها مشغول بازی می شوند

Absent n’est point sans coulpe ni présent sans excuse

Absent, none without blame; present, none without excuse

از غایبان حتی یکی بی اشتباه

از حاضران حتی یکی بی عذر نیست

A chacun son fardeau pèse

Every one feels his own burden heavy

هر کسی حس می کند بار خودش سنگین تر است

A chaque fou plaît sa marotte

Every fool likes his bauble

هر مشنگی خرت و پرت خویشتن را دوست دارد

A cheval donné, il ne faut point regarder à la bouche

Look not a gift horse in the mouth

توی دهان اسب پیشکشی را نگاه نکن

A chose faite conseil pris

When a thing is done advice comes too late

کار هر وقت که از کار گذشت

بهر اندرز و نصیحت دیر است

A dur âne dur aiguillon

For a stubborn ass a hard goad

لایق یک الاغ یک دنده

یک چماق کلفت و کوبنده

A goupil endormi rien ne lui chet en gueule

Nothing falls into the mouth of a sleeping fox

توی حلق روبه خفته

کلهم چیزی نمی افته

Aide-toi, le ciel t’aidera

Help thyself and heaven will help thee

به خودت خیز و کمک کن ای مرد

و خدا هم کمکت خواهد کرد

Aime-moi un peu, mais continue

Love me a little, but love me long

کم دوستم داشته باش، ولی طولانی دوستم داشته باش

Aimer et savoir n’ont même manière

To love and to be wise are two different things

عاشق بودن و عاقل بودن دو چیز مختلف اند

Ainsi dit le renard des mûres, quand il n’en peut avoir: elles ne sont point bonnes

The fox says of the mulberries when he cannot get at them: they are not good at all

«این ها که اصلاً توت های باب میلی نیستند»

این حرف روباه است

آن موقعی که دست او از توت کوتاه است

Aisé à dire est difficile à faire

Easy to say is hard to do

کار اگر گفتنش آسان کاری است

کردنش کار بسی دشواری است

A la chandelle la chèvre semble demoiselle

By candle-light a goat looks like a lady

زیر نور شمع یک بز عینهو یک خانم است

A la guerre comme à la guerre

At the wars as they do at the wars

در جنگ آن کنید که در جنگ می کنند

A l’amour et au feu on s’habitue

One grows used to love and to fire

هم به عشق و هم به آتش فرد عادت می کند

A la queue gît le venin

In the tail lies the venom

زهر در دم نهفته است

A l’aventure on met les ”oeufs couver

Eggs are put to hatch on chance

تخم مرغ ها شانسی جوجه می شوند

A laver la tête d’un âne on ne perd que le temps et la lessive

To wash an ass’s head is but loss of time and soap

کلۀ یک الاغ را شستن

یعنی اتلاف وقت با صابون

A l’impossible nul n’est tenu

No one is bound to do impossibilities

هیچ کس مجبور نیست غیرممکن ها را انجام دهد

A l’”oeuvre on connaît l’ouvrier

The workman is known by his work

کارگر را با کارش می شناسند

A l’ongle on connaît le lion

You may know the lion by his claw

می توان یک شیر را از پنجۀ او هم شناخت

A méchant chien court lien

A vicious dog must be tied short

بند آن سگ را که بدجنس است و پست

لاجرم باید کمی کوتاه بست

Ami de table est variable

A table friend is changeable

رفیق میز غذا مستعد تغییر است

Amour et seigneurie ne veulent point de compagnie

Love and lordship like no fellowship

حکومت و عاشقی شریک بردار نیست

Amour fait moult, argent fait tout

Love does much, money everything

عشق خیلی کارها می کند، پول همه کار می کند

Amour, toux, fumée, et argent, ne se peuvent cacher longuement

Love, a cough, smoke, and money, cannot long be hid

ثروت و عاشقی و سرفه و دود

دیرگاهی نهان نخواهد بود

Amour, toux, et fumée, en secret ne font demeurée

Love, a cough, and smoke will not remain secret

این سه تا چیز: عشق، سرفه و دود

راز پنهانی ای نخواهد بود

Ane piqué convient qu’il trotte

A goaded ass must trot

آن الاغی که نیشتر خورده

ناگزیر است یورتمه برود

A nouveaux seigneurs nouvelles lois

New lords, new laws

خوانین تازه، قوانین تازه

A nul ne peut être ami qui de soi-même est ennemi

He cannot be a friend to any one who is his own enemy

هر کسی دشمن خود می باشد

عاجز از دوست شدن با دگری است

A paroles lourdes oreilles sourdes

To rude words deaf ears

لایق حرف وقیحانه فقط گوش کری است

A père avare enfant prodigue

A miserly father makes a prodigal son

پدری خسیس پسری ولخرج بار می آورد

A petite achoison le loup prend le mouton

Upon a slight pretext the wolf takes the sheep

با دلیل و بهانه ای بی خود

بره را گرگ می برد با خود

A petite fontaine boit-on à son aise

At a little fountain one drinks at one’s ease

آدمی از جویبار کوچکی

آب می نوشد به آرام و قرار

Après dommage chacun est sage

After mischance every one is wise

پس از بدبیاری همه عاقل اند

Après la fête on gratte la tête

After a feast a man scratches his head

بعد از مهمانی آدم سرش را می خاراند

Après la pluie le beau temps

After rain fine weather

پس از باران هوایی صاف می آید

Après la mort le médecin

After death the doctor

بعد مردن مریض تازه دکتر آمده

Après le fait ne vaut souhait

After the act wishing is in vain

آرزو در پس رخداد یقین بیهوده ست

Après moi le déluge

After me the deluge

بنده که مُردم بگذار سیل جهان را ببرد

Après perdre perd-on bien

After one loss come many

پس از یک ضرر هی ضرر بر ضرر

Après raire n’y a plus que tondre

After shaving there’s nothing to shear

بر تن گوسفند پشم زده

هیچ چیزی برای چیدن نیست

A qui veut rien n’est impossible

Nothing is impossible to a willing mind

چیزی برای یک دل خواهان محال نیست

A raconter ses maux souvent on les soulage

By telling our woes we often assuage them

چون بنای درددل کردن نهیم

غصه ها را خوب تسکین می دهیم

Argent comptant porte médeci

گلچین ضرب المثل های فرانسویB C D

 

Battre le chien devant le lion

To beat the dog in presence of the lion

پیش چشم شیر یک سگ را زدن

Beauté et folie sont souvent en compagnie

Beauty and folly are often companions

کلۀ پوک و روی باب پسند

غالباً یار یکدگر هستند

Belle chose est tôt ravie

Fair things are soon snatched away

چیزهای زیبا را در سه سوت می قاپند

Belle fille et méchante robe trouvent toujours qui les accroche

A fine girl and a tattered gown always find something to hook them

دختر ناز و قشنگی یا ردایی ریش ریش

گیر خواهد کرد بر قلابی اندر راه خویش

Belle promesse fol lie

A fair promise binds a fool

دست یک بی عقل را یک وعدۀ دلخواه می بندد

Besoin fait vieille trotter

Need makes the old woman trot

نیاز کاری می کند که پیرزن یورتمه برود

Bien est larron qui larron dérobe

He is a thief indeed who robs a thief

او که از ی بد واقعاً است

Bien nourri et mal appris

Well fed but ill taught

خوب تغذیه شده، اما بد تربیت شده

Bien vient à mieux, et mieux à mal

Good comes to better, and better to bad

خوب بهتر شود و بهتر بد

Bon avocat, mauvais voisin

A good lawyer is a bad neighbour

یک وکیل خوب بد همسایه ای است

Bon guet chasse malaventure

Good watching drives away ill-luck

هوشیاری بدشانسی را بیرون می راند

Bon jour bonne ”oeuvre

The better day the better deed

هرچه یک روز نکوتر باشد

کار روزانۀ آن سر باشد

Bonjour lunettes, adieu fillettes

Good morrow spectacles, farewell lasses

سلام عینک، خداحافظ دخترها

Bonne epée, point querelleur

A good swordsman is never quarrelsome

یک شمشیرزن خوب هیچ وقت اهل دعوا نیست

Bonne journée fait qui de fol se délivre

He does a good day’s work who rids himself of a fool

او که با هر حقه ای از شر بی عقلی برست

ارزش کارش شبیه کار روزی کامل است

Bons nageurs sont à la fin noyés

Good swimmers are drowned at last

شناگران خوب بالأخره غرق می شوند

Bouche serrée, mouche n’y entre

No flies get into a shut mouth

هیچ مگسی وارد یک دهان بسته نمی شود

Brebis qui bêle perd sa goulée

The sheep that bleats loses its mouthful

لقمه ای این وسط ضرر کرده

گوسفندی که وقت صرف غذا

از خودش بع بعی درآورده

Brebis trop apprivoisée de trop d’agneaux est tettée

The sheep that is too tame is sucked by too many lambs

گوسفندی که زیادی رام باشد را بره های زیادی می دوشند

Bûche tortue fait bon feu

A crooked log makes a good fire

هیزمی کج آتش خوبی می افروزد

Celui est homme de bien qui est homme de biens

A good man is a man of goods

مرد خوب اوست که مالی دارد

Celui peut hardiment nager à qui l’on soutient le menton

He may swim boldly who is held up by the chin

تا چانه اگر داخل آب است این مرد

بی باک و جسورانه شنا خواهد کرد

Ce n’est rien, c’est une femme qui se noye

It is nothing at all, only a woman drowning

چیز خاصی که نیست، می بینین؟

یه زنه داره غرق می شه، همین!

Cent ans de chagrin ne payent pas un sou de dettes

A hundred years of fretting will not pay a halfpenny of debt

حرص و جوشی که به صد سال تو را بگدازد

یک نخود قرض تو را باز نمی پردازد

Cent ans n’est guère, mais jamais c’est beaucoup

A hundred years is not much, but never is a long while

صد سال زیاد نیست، ولی هرگز زمان درازی است

Ce que fait la louve plaît au loup

What the she-wolf brings forth pleases the he-wolf

هرچه گرگی ماده زاید

نره گرگی را خوش آید

Ce que femme veut Dieu le veut

What a woman wills God wills

آنچه زنی خواسته را شخص خدا خواسته است

Ce que le sobre tient au c”oeur est sur la langue du buveur

What the sober man keeps in his heart is on the tongue of the drunkard

آنچه توی دل یک هشیار است

می نشیند به زبان یک مست

Ce que moine pense, il ose le faire

What a monk thinks he dares to do

گر به فکر راهبی چیزی رسد

جرئت انجام آن را دارد او

Ce qu’”oeil ne voit, au c”oeur ne deult

What the eye sees not the heart rues not

آنچه را دیده ای نمی بیند

دل برایش به سوگ ننشیند

Ce qui est différé n’est pas perdu

All is not lost that is delayed

هرچه یک خرده معطل کرده ست

نتوان گفت به کل رفته ز دست

Ce qui nuit à l’un duit à l’autre

What is bad for one is good for another

بد یک نفر خوب آن دیگری است

Ce qu’on apprend au berceau dure jusqu’au tombeau

What is learned in the cradle lasts till the grave

آنچه در گهواره آموخته می شود تا گور دوام می آورد

Ce sont les pires bourdes que les vraies

The worst jests are those that are true

بدترین شوخی ها شوخی های جدی هستند

C’est folie de faire son médecin son héritier

He is a fool who makes his physician his heir

کسی که دکترش را وارث خود می کند خنگ است

C’est folie de faire un maillet de son poing

He is a fool who makes a mallet of his fist

کسی که مشت را چکش کند خنگ است

C’est partout comme chez nous

Tis everywhere the same as here

هر جا شبیه این جاست

C’est peu que de courir, il faut partir à point

It is not enough to run; one must start in time

دویدن کافی نیست؛ آدم باید به موقع از جا بکند

C’est quand l’enfant est baptisé qu’il arrive des parrains

When the child is christened you will have godfathers enough

زمان نامگذاری برای یک فرزند

برای بچه پدرخواندگان فراوان اند

C’est toujours la plus mauvaise roue qui crie

The worst wheel always creaks most

غیژغیژ بدترین چرخ از همه افزون تر است

C’est trop aimer quand on en meurt

It is loving too much to die of love

هر کسی از عشق می میرد زیادی عاشق است

C’est un long jour qu’un jour sans pain

Tis a long day a day without bread

یک روزِ بی نانی یک روز طولانی است

Chacun à son goût

Every man to his taste

هر کسی ذوق خودش را دارد

Chacun a un fou dans sa manche

Every one has a fool in his sleeve

ابلهی در آستین هر کسی است

Chacun chien qui aboye ne mord pas

Not every dog that barks bites

هر سگی پارس کند گاز نمی گیرد

Chacun doit balayer devant sa porte

Every one should sweep before his own door

لازم است این که کند هر یارو

جلوی خانۀ خود را جارو

Chacun n’est pas aise qui danse

Not every one that dances is glad

هر کسی قر می دهد خوشحال نیست

Chacun porte sa croix

Every one bears his cross

هر کسی صلیب خود را می کشد

Chacun pour soi et Dieu pour tous

Every one for himself and God for all

هر کسی مال خودش و خدا مال همه

Chacun prend son plaisir où il le trouve

Every one takes his pleasure where he finds it

هر کسی حال خودش را می برد

در همان جایی که آن را یافته

Chacun sent le mieux où le soulier le blesse

Every one knows best where the shoe pinches him

هر کسی خودش بهتر می داند کجای کفش پایش را می زند

Chacun tire l’eau à son moulin

گلچین ضرب المثل های فرانسویE F G H I J

 

Elève le corbeau, il te crèvera les yeux

Bring up a raven and he will peck out your eyes

کلاغی را بپرور تا که چشمت را برون آرد

En fin les renards se trouvent chez le pelletier

Foxes come at last to the furrier’s

بالأخره گذر روباه ها به دکان پوستین دوز می افتد

En forgeant on devient forgeron

By working in the smithy one becomes a smith

با کار در آهنگری مردی شود آهنگری

En grand fardeau n’est pas l’acquêt

The greatest burdens are not the gainfullest

بزرگ ترین بارها سودمندترینشان نیستند

En la cour du roi chacun y est pour soi

At the king’s court every one for himself

به دربار هر کس به فکر خود است

En la maison du ménétrier chacun est danseur

In the fiddler’s house every one is a dancer

در سرای ویولن زن همگی رقاص اند

En mariage trompe qui peut

In marriage cheat who can

هرکه توانست سر ازدواج

شیره بمالد به سر دیگری

Ennemi ne s’endort

An enemy does not sleep

یک دشمن نمی خوابد

En peu d’heure Dieu labeure

God’s work is soon done

کار خدا زود به سر می رسد

En sûreté dort qui n’a que perdre

He sleeps securely who has nothing to lose

هر کسی چیزی ندارد بهر باخت

طعم خوب خواب خوش را او شناخت

Entre deux selles le cul à terre

Between two stools the breech comes to the ground

مابین دو چارپایه باسن

افتد به زمین به نحو احسن

Entre promettre et donner doit-on marier sa fille

Between promising and giving a man should marry his daughter

بین وعده تا عمل کردن به آن

مرد باید دخترش را شو دهد

Est assez riche qui ne doit rien

He is rich enough who owes nothing

اگر مرد دینی به گردن ندارد

به اندازۀ کافی او مایه دار است

Evêque d’or, crosse de bois; crosse d’or, évêque de bois

Golden bishop, wooden crosier; wooden bishop, golden crosier

اسقف زرین، عصای چوبین؛ اسقف چوبین، عصای زرین

Faire de nécessité vertu

To make a virtue of necessity

از ضرورت یک فضیلت ساختن

Faire des châteaux en Espagne

To build castles in the air

کوشک هایی در هوا ساختن

Faire d’une pierre deux coups

To make two hits with one stone

با یک سنگ دو نشان زدن

Faisant son office la balance, d’or ni de plomb n’a connaissance

The balance in doing its office knows neither gold nor lead

ترازو چون سر کارش نشیند

میان سرب و زر فرقی نبیند

Fais ce que dois, advienne que pourra

Do what you ought, come what may

تو آن کار را کن که باید کنی

بهل حاصلش هرچه خواهد شود

Femme, argent, et vin, ont leur bien et leur venin

Women, money, and wine have their balm and their harm

پول و مشروب و زن چو در کارند

درد و درمان خویش را دارند

Femme et melon à peine les connaît-on

A woman and a melon are hard to choose

سوا کردن زن و هندوانه کار سختی است

Femme qui beaucoup se mire peu file

A woman who looks much in the glass spins but little

آن زن که در آیینه زیادی نگرد

کم تر سر دوک خویش نخ می ریسد

Femme rit quand elle peut, et pleure quand elle veut

A woman laughs when she can, and weeps when she pleases

زنه وقتی بتونه می خنده

موقعی که براش ممکن شه

چه زمون آب غوره می گیره؟

تا که میل مبارکش بکشه

Femme sotte se cognoit à la cotte

A foolish woman is known by her finery

یک زن بی عقل را با زرق وبرقش می شناسند

Fi de manteau quand il fait beau

Fie upon a cloak in fair weather

تفو بر ردایی به نیکو هوایی

Fille oisive, à mal pensive

A girl unemployed is thinking of mischief

در سر دختری که بیکار است

هوس فتنه است و آزار است

Fin contre fin

Diamond cut diamond

الماس الماس را می برد

Force n’a pas droit

Might knows no right

قدرت هیچ حقی را به رسمیت نمی شناسد

Fou qui se tait passe pour sage

The fool who is silent passes for wise

احمق ساکت را عاقلی پندارند

Gâter une chandelle pour trouver une épingle

To burn out a candle in search of a pin

در جست وجوی سوزنی شمعی را تا ته سوزاندن

Goutte à goutte emplit la cuve

Drop by drop fills the tub

قطره قطره طشت را پر می کند

Goutte à goutte la pierre se creuse

Drop by drop wears away the stone

قطره قطره سنگ را می ساید

Graissez les bottes d’un vilain, il dira qu’on les lui brûle

Grease a churl’s boots and he’ll say you are burning them

چکمه های یک غربتی را واکس بزن تا بگوید داری آن ها را می سوزانی

Grand parleur grand menteur

A great talker is a great liar

یک وراج بزرگ یک دروغگوی بزرگ است

Grands oiseaux de coutume sont privés de leurs plumes

Fine birds are commonly plucked

پروبال لطیف و زیبا را

غالباً می کَنند آدم ها

Grand vanteur, petit faiseur

Great boaster, little doer

لافزن بزرگ، عمل کنندۀ کوچک

Grosse tête, peu de sens

Big head, little wit

سر گنده و عقل کوچک

Habille-toi lentement quand tu es pressé

Dress slowly when you are in a hurry

آنگاه که تو شتاب داری

آهسته لباس بر تنت کن

Hardiment heurte à la porte qui bonne nouvelle y apporte

He knocks boldly at the door who brings good news

خوش خبر گستاخ بر در می زند

Hâtez-vous lentement

Hasten leisurely

آسوده شتاب کن

Heureux commencement est la moitié de l’”oeuvre

Well begun is half done

کار را خوب اگر شروع کنی

گوییا نصف آن تمام شده

Homme assailli à demi vaincu

A man assailed is half overcome

هر کسی یورش بیارد نیمه پیروز است

Homme chiche jamais riche

A stingy man is always poor

مرد کنس همیشه فقیر است

Homme matineux, sain, alègre, et soigneux

The early riser is healthy, cheerful, and industrious

هر کسی صبح زود بیدار است

سالم و بانشاط و پرکار است

Homme ne connaît mieux la malice que l’abbé qui a été moine

No man understands knavery better than the abbot who has been a monk

هیچ مردی بهتر از آبوتی که قبلاً راهبی بوده معنی رذالت را نمی داند

(آبوت: رییس راهبان، راهب بزرگ)

Honneur fleurit sur la fosse

Honour blossoms on the grave

بر گور شکوفه می کند عز و شرف

Il a battu les buissons et un autre a pris les oisillons

He beat the bushes and another caught the birds

او بوته ها را کوبید و دیگری پرنده را گرفت

Il a beau se lever matin qui a le renom de dormir la grasse matinée

It is in vain for a man to rise early who has the repute of lying in bed all the morning

چنانچه کسی شهرۀ شهر شد

که تا لنگۀ ظهر بیدار نیست

سحرخیزی اش کار بیهوده ای است

Il advient souvent en un jour ce qui n’advient en cent ans

That often happens in a day which does not happen in a hundred years

غالباً در یک روز اتفاقی می افتد که در صد سال هم نمی افتد

Il a mangé son blé en herbe

He has eaten his corn in the blade

غله اش را در غلافش خورده است

Il a mis tous ses ”oeufs dans un panier

He has put all his eggs into one basket

30 ضرب المثل هلندی

 

Alle dingen hebben een einde behalve God.

Everything has an end excepting God.

هرچه پایان وی اندر جایی است

جز خداوند که استثنایی است.

 

Als apen hoog willen klimmen, ziet men hun naakte billen.

When apes climb high, they show their naked rumps.

هر زمان بوزینه بالا می رود

او هویدا می شود.

 

Als de armoede de deur binnenkomt, vliegt de liefde het venster uit.

Where poverty comes in at the door, love flies out at the window.

فقر از در تا که وارد می شود

عاشقی از پنجره درمی رود.

 

Als de ezel te wel is, soo gaat hij op ’t ÿs danssen.

When the ass is too happy he begins dancing on the ice.

کیف خر وقتی که کوک کوک شد

روی یخ می رقصد آن خر خود به خود.

 

Als de wijn ingaat, gaat de wijsheid uit.

When the wine goes in the wit goes out.

باده وقتی داخل تن می شود

عقل و هوش فرد بیرون می رود.

 

Als één schaap over den dam is, volgen de anderen.

When one sheep is over the dam, the rest follow.

یک گوسفند تا ز سر جوی می پرد

باقی گله نیز بدان سوی می پرد.

 

Als het God belieft, zoo regent het met alle winden.

When God pleases, it rains with every wind.

وقتی که میل بارش باران کند خدا

باران بیاورند تمامی بادها.

 

Als ’t hoofd ziek is, is al ziek.

When the head is sick the whole body is sick.

سر به دردی اگر گرفتار است

همه جای بدن در آزار است.

 

Als ’t varken zat is, zoo stoot het de trog om.

When the pig has had a bellyful it upsets the trough.

خوک وقتی خوب خورد و سیر شد

لاوکش را می زند چپ می کند.

 

Als twee honden vechten om een been, loopt de derde er meê heen.

When two dogs fight for a bone, the third runs away with it.

سر استخوانی دو سگ گرم جنگ

سگ سومی گیرد و جیم فنگ.

 

Als uws buurmans huis brandt, is ’t tijd uit te zien.

When thy neighbour’s house is on fire it’s time to look about thee.

هر زمان دیدی که فردی از دروهمسایه ها

خانه اش آتش گرفته، خانۀ خود را بپا.

 

Al te goed is buurmans allemans gek.

All too good is every man’s fool.

آدمی وقتی سراپا خوبی است

اسکل باقی مردم می شود.

 

De ezel en de drijver denken niet eveneens.

The ass and the driver never think alike.

خره و خرسواره هیچ زمون

مثل هم نیست فکر تو سرشون.

 

De koe weet niet waar haar de staart toe dient, voor dat zij die kwijt is.

The cow does not know the value of her tail till she has lost it.

گاوه اون وقتی که دمش دیگه نیست

قدر دمو تازه می فهمه که چیست.

 

Die het geluk heeft leidt de bruid ter kerk.

He that has the luck leads the bride to church.

عروس را به کلیسا همان کسی ببرد

که شانس دارد و اقبال او همایون است.

 

Een vriend in nood, is een vriend in der daad.

A friend in need is a friend indeed.

دوست راستین هر کس اوست

که زمان نیاز باشد دوست.

 

Eer het gras gewassert is, is de hengst dood.

While the grass grows the steed starves.

تا علف توی دشت سبز بشه

اسب باید گرسنگی بکشه.

 

Gedwongen liefde vergaat haast.

Gedwongen liefde vergaat haast.

عشق اگر زورزورکی باشد

عمر آن عمر اندکی باشد.

 

Geef een’ ezel haver, hij loopt tot de distels.

Give an ass oats and he runs after thistles.

به خری جو بده، ولی باز او

در پی خار می دود هر سو.

 

Geen geluk zonder druk.

There is no joy without alloy.

هیچ جا سرخوشی ای نیست، مگر

در وی از غل و غشی هست اثر.

 

Het end goed, alles goed.

All’s well that ends well.

هرچه آخرش خوب است

پای تا سرش خوب است.

 

Het is God, die geneest en de dokter trekt het geld.

God cures, and the doctor gets the money.

گرچه بیمارا شفاشون از خداست

حق ویزیتش برای دکتراست.

 

In den nood leert men zijne vrienden kennen.

Friends are known in time of need.

دوستت را نشناسی، تا کی؟

تا که کار تو بیفتد با وی.

 

Schoone woorden vullen den zak niet.

Fair words won’t fill the sack.

حرف های دلفریب و دلپسند

حاش لله گونی ای را پر کنند.

 

Tusschen twee stoelen valt de aars op de aarde.

Between two stools the breech cometh to the ground.

مابین دو چارپایه باسن

افتد به زمین به نحو احسن.

 

Wat gij den armen geeft, leent gij den Heer.

He who giveth to the poor lendeth to the Lord.

او که به دست فقرا می دهد

قرض تو گویی به خدا می دهد.

 

Weinig gezegd is haast verbeterd.

The less said the sooner mended.

آدمی هرقدر کم تر بر زبان آورد

زودتر رفع و رجوعش می تواند کرد.

 

Wie tegen wind spuwt, maakt zijn baard vuil.

Who spits against the wind, fouls his beard.

او که تف رو به باد بنموده

ریش خود را نموده آلوده.

 

Wijsheid in mans, geduld in vrouwen, dat kan het huis in ruste houen.

Wisdom in the man, patience in the wife, brings peace to the house, and a happy life.

خرد در شوهر و در زن صبوری

به خانه آورد صلح و سروری.

 

Zegt ons met wie dat gij verkeert, en heb ik uwen raad geleerd.

Tell me the company you keep, and I’ll tell you what you are.

تو بگو تا همدم و یار تو کیست

تا بگویم گوهر و ذات تو چیست.

 

برگرفته از کتاب گلچین ضرب المثل های هلندی؛ گزینش و ترجمه: مهدی


ضرب المثل های اروپایی

ضرب المثل ها و حکمت های طنز فارسی دربارۀ

زن، عشق و

همراه با معادل ها و مشابه هایی از زبان های دیگر

 

گردآورنده و مترجم: مهدی

 

این کتاب ویرایش اول یک کار پژوهشی در حوزۀ ضرب المثل شناسی تطبیقی است. برای این ضرب المثل ها و حکمت ها معادل ها و مشابه هایی از بین ضرب المثل های ترکی، عربی، انگلیسی، اسکاتلندی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیولی، پرتغالی، هلندی، دانمارکی، یونانی و لاتین آورده ام.

برای بعضی از مدخل ها شاهد مثالی هم آورده ام که از بین شعرهای طنز فارسی انتخاب شده است. بخش هایی از ادبیات طنز فارسی را هم که حاوی حکمتی هستند گلچین کرده ام و بر حسب شباهت محتوایی زیر بعضی مدخل ها قرار داده ام.

 

این کتاب را می توانید از بخش پیوندهای این وبلاگ به طور رایگان دانلود کنید.


ضرب المثل های اروپایی

گلچین ضرب المثل های اسپانیولی

بخش 2

 

La muger y la tela, no las cates á la candela

Choose neither a woman nor linen by candlelight

نه عیال خود را، نه کتان خود را

هچ موقع زیر نور شمعی نگزین.

 

La primera muger escoba, y la segunda señora

La primera muger escoba, y la segunda señora

اولین زن همیشه یک جاروست

دومی خانم است و کدبانوست.

 

Las sopas y los amores, los primieros son mejores

Of soups and loves the first are the best

از میان سوپ ها و عشق ها

اولی ها بهترین اند از قضا.

 

Lavar la cabeça del asno perdimiento de javon

It is a loss of soap to wash the ass’s head

کلۀ یک الاغ را شستن

یعنی اتلاف کامل صابون.

 

Lo que con los ojos veo, con el dedo lo adevino

What I see with my eyes I can guess with my fingers

آنچه با چشمان خود می بینمش

می شمارم با سر انگشت خویش.

 

Lo que hace el loco á la derreria, hace el sabio á la primeria

What the fool does at last the wise man does at first

آنچه را بی عقل در پایان کند

آدم عاقل در آغاز آن کند.

 

Mas vale ruin asno que ser asno

Better have a bad ass than to be your own ass

یک خر بد داشته باشی اگر

از خر خود بودن تو خوب تر.

 

Mas vale solo que mal acompañado

Better be alone than in bad company

اگر تنها شوی بی یار و یاور

ز جمع نارفیقان است خوش تر.

 

Mete mendigo en tu pajar, y hacer se te ha heredero

Put a beggar into your barn and he will make himself your heir

گدا را تو در آغلت جا بده

طرف خویش را وارثت می کند.

 

Nace en la huerta lo que no siembra el hortelano

In the garden more grows, than the gardener sows

بیش از آنی که باغبان کِشته

داخل باغ چیز می روید.

 

Necio es, quien piensa que otro no piensa

He is a fool who thinks that another does not think

او مشنگی است که می اندیشد

دگری هیچ نمی اندیشد.

 

Necios y porfiados hacen ricos los letrados

Fools and the perverse fill the lawyers’ purse

می کنند احمقان و لجبازان

کیف پول وکیل ها را پر.

 

Ni absente sin culpa, ni presente sin disculpa

Absent, none without blame; present, none without excuse

از غایبان حتی یکی بی اشتباه

از حاضران حتی یکی بی عذر نیست.

 

Ni do ni tomo, como judio en sábado

I neither give nor take, like a Jew on the Sabbath

بنده نه می دهم، نه می گیرم

همچنان یک جهود در سبث.

 

No diga la lengua por do pague la cabeza

Let not the tongue utter what the head must pay for

زبان نگذار چیزی را عیان سازد

که سر باید بهایش را بپردازد.

 

No es de vero lágrimas en la muger, ni coxuear en el perro

A woman’s tears and a dog’s limping are not real

آن دو چیزی که به کل راستکی نیست که نیست

اشک های زنی و لنگ زدن های سگی است.

 

No es en mano del piloto que dexe el viento su soplo

It is not in the pilot’s power to prevent the wind from blowing

ناخدا را اختیاری نیست تا

باد را گوید که سوی ما نیا.

 

No es nada, sino que matan a mi marido

It is nothing, they are only thrashing my husband

چیز خاصی نیست، بابا، بی خیال

مثل این که شوهرم را می زنند.

 

No halla agua en la mar

He cannot find water in the sea

به دریا هم که بفرستید او را

بدون آب بازآید ز دریا.

 

!No hay casa do no haya su calla! calla

!There is no house without its hush! hush

خانه ای نیست در تمام جهان

«هیس، هیس»ی نباشد اندر آن.

 

No hay cerradura, si es de oro la ganzua

There is no lock, if the pick is of gold

هرکجایی کلنگ زرینی است

هیچ قفل و حفاظی آن جا نیست.

 

No se pierde todo lo que está en peligro

All is not lost that is in danger

هرکجا چیزی اگر در خطر است

نه چنین است که کلاً هدر است.

 

Oveja que bala, bocado pierde

The sheep that bleats loses a mouthful

لقمه ای این وسط ضرر کرده

گوسفندی که وقت صرف غذا

از خودش بع بعی درآورده.

 

Piensan los enamorados que tienen los otros los ojos quebrados

Lovers think that others have no eyes

عاشقان راست چنین وهم و خیالی در سر

که به کل چشم ندارند کسان دیگر.

 

Quien dice lo que quiere, oye lo que no quiere

He who says what he likes, hears what he don’t like

او که هر چیزی دلش می خواست گفت

بشنود آنچه نمی خواهد شنفت.

 

Quien feo ama, hermoso le parece

She who loves an ugly man thinks him handsome

هر زنی کو عاشق یک مرد نازیباست

در خیالش مرد او بسیار خوش سیماست.

 

Quien mal casa, tarde enviuda

He who marries ill, is long in becoming widowed

مرد وقتی اشتباهی زن گرفت

آرزوی بیوه بودن می کند.

 

Quien primero viene, primero muele

He who comes first grinds first

هر کس اول به آسیاب آید

غله اش اول آرد خواهد شد.

 

Sanan llagas, y no malas palabras

Wounds heal, but not ill words

زخم ها بالجمله درمان می شوند

غیر زخم حرف های ناپسند.

 

Si bien me quieres, Juan, tus obras me lo diran

If you love me, John, your acts will tell me so

جان، گر غم عشق من به جانت افتاد

اعمال تو از عشق خبر خواهد داد.

 

Si el cielo se cae, quebrarse han las ollas

If the sky falls there will be pots broken

هر زمان آسمان سقوط کند

هرکجا کوزه ای است می شکند.

 

Tonto, sin saber latin, nunca es gran tonto

A fool, unless he know Latin, is never a great fool

مشنگی کس مشنگ کاملی نیست

مگر وقتی که لاتین هم بداند.

 

Tras pared ni tras seto, no digas en secreto.

Do not tell your secrets behind a wall or a hedge.

رازهای خویشتن را ای عمو

پشت پرچین یا که دیواری نگو.

 

Viuda lozana, ó casada, ó sepultada, ó emparedada

A buxom widow must be married, buried, or cloistered

یک زن بیوۀ شاداب و تپل

یا بباید که به شوهر برود

یا که در قبر بخوابانندش

یا که یک راهبه در دِیر شود.

 

برگرفته از کتاب گلچین ضرب المثل های اسپانیولی؛ گزینش و ترجمه: مهدی


ضرب المثل های اروپایی

گلچین ضرب المثل های آلمانی

گزینش و ترجمه: مهدی

 

این کتاب مجموعه ای از 1000 ضرب المثل آلمانی به همراه ترجمه های انگلیسی و فارسی آن هاست. تعداد زیادی از ضرب المثل های این کتاب به صورت موزون ترجمه شده اند تا از این نظر به ضرب المثل های فارسی که بسیاری از آن ها یا مصرع و بیتی از یک شعر هستند یا وزن یک مصرع یا نیم مصرع را دارند شبیه شوند و ای بسا که به دل فارسی زبانی بنشینند.

 

این کتاب را می توانید از بخش پیوندهای این وبلاگ به طور رایگان دانلود کنید.


ضرب المثل های اروپایی

50 ضرب المثل دانمارکی

 

Aldrig er saa gammel en Kiærling, kommer der Ild i hende hun springer jo

A woman may be ever so old, if she takes fire she will jump

هر زنی هرقدر هم که سالخورد و پیر شد

هر زمان آتش بگیرد می پرد از جای خود.

 

Alle ville længe leve, men Ingen vil gammel hedde

All wish to live long, but none to be called old

همگان طالب یک عمر درازند، اما

هیچ کس پیر نخواهد که بخوانند او را.

 

Alt leer folsk Mand, naar Anden leer

A fool laughs when others laugh

دگران هر زمان که می خندند

آدم کله پوک می خندد.

 

Ave er god naar hun kommer i Tide

Correction is good when administered in time

اصلاح خوش است اگر به هنگام

اصلاح امور گیرد انجام.

 

Bange Hierte vandt aldrig fager Mö

Faint heart never won fair lady

دلک دلبرکی زیبا را

مرد بزدل نتواند ببرد.

 

Bedre er tyndt Öl end tom Tönde

Better weak beer than an empty cask

آبجو گرچه نه عالی باشد

خوش تر از یک خم خالی باشد.

 

Blomster er Frugtens Fæstepenge

Flowers are the pledges of fruit

در باغ شکوفه های دلبند

بیعانۀ میوه های باغ اند.

 

Den lade Dreng og den varme Seng kunne ei vel skilles ad

A lazy boy and a warm bed are difficult to part

پسری تنبل و لحافی گرم

مشکل از یکدگر جدا گردند.

 

Den Pung er tom anden Mands Penge ligge udi

That’s but an empty purse which is full of other men’s money

کلهم یک کیف توخالی است آن

پرشده از پول های دیگران.

 

Den som siger hvad han vil, maa höre hvad han ikke vil

He who says what he likes, must hear what he does not like

او که هر چیزی دلش می خواست گفت

بشنود آنچه نمی خواهد شنفت.

 

Det er ei Börneværk naar Kiærling dandser

It is no child’s play when an old woman dances

چو یک پیرزن گرم قر دادنی است

چنین صحنه ای بچه بازی که نیست.

 

Det er en ringe Aarsag, hvorfor Ulven æder Faaret

It needs but slight provocation to make the wolf devour the lamb

به یک بهانۀ پوچ و دلیل مختصری

نیاز هست که تا گرگ بره را بدرد.

 

Det er godt at raade naar Lykken er med

It is easy to manage when fortune favours

هر زمان بخت کسی خندان است

کردن هر عملی آسان است.

 

Det er godt at være tfri af en andens Pung

It is easy to be generous out of another man’s purse

خرج اگر از جیب فردی دیگر است

دست و دلبازی بسی آسان تر است.

 

Det er ingen liden Skalk der kiender en stor

He is no small knave who knows a great one

نابکار کوچکی آن مرد نیست

کو بداند نابکار گنده کیست.

 

Eet Haar efter andet, gjör Bonden skaldet

Hair by hair, and the head gets bald

یه دونه مو، یه دونه مو

کچل شده سر عمو.

 

En andens Hest og egen Svöbe, kan meget taale

Another man’s horse and your own whip can do a great deal

اسب مردی دیگر و شلاق تو

کارهای باشکوهی می کنند.

 

End vinder folsk Mand förste Leg

A fool only wins the first game

کسی که یه هالوی خنگ و خره

فقط بازی اولو می بره.

 

Enhver Tosse mener, han er klog nok

Every fool thinks he is clever enough

هر تهی مغز ببو پیش خودش پندارد

خرد و هوش به اندازۀ کافی دارد.

 

En Skalk kan vel skiules under en Messesærk

There’s many a knave concealed under a surplice

یک عالمه رذل ناکس گند

در زیر عبای خود نهان اند.

 

Fagre Ord fryde en Daare, og stundom fuldvis en Mand

Fair words please the fool, and sometimes the wise

حرف های دلفریب و دلپسند

مایۀ خرسندی نابخردان

همچنین گاهی خردمندان شوند.

 

For meget og for lidt fordærver alting

Too little and too much spoils everything

خیلی کم و خیلی زیاد

هرچیز را بر باد داد.

 

“Fy dig an, saa sort du er!” sagde Gryden til Leerpotten

”Fie upon thee, how black thou art!” said the kettle to the saucepan

اَه اَه، که چه سان سیاه هستی

کتری به کماجدان چنین گفت.

 

Gien ei af dig det, der ei löber paa dig

Drive not away what never came near you

هیچ هنگام نران از بر خود

آنچه هرگز به تو نزدیک نشد.

 

Giev Mand giör sig ikke til Hund for et Beens Skyld

An honest man does not make himself a dog for the sake of a bone

هیچ انسان شریفی در جهان

سگ نخواهد شد به عشق استخوان.

 

Giver Gud ei Skiepper fulde, saa giver han Skeer fulde

If God give not bushelfuls, he gives spoonfuls

وقتی خداوند صمد

پیمانه پیمانه نداد

قاشق به قاشق می دهد.

 

Godt er at sidde ved Styret i stille Veir

It is easy to sit at the helm in fine weather

نشستن پشت سکان هست آسان

زمانی که نباشد باد و بوران.

 

Hest skal gaae til Krybben, ikke Krybben til Hest

The horse must go to the manger, and not the manger to the horse

اسب باید سوی آخور برود

نه که آخور برود جانب اسب.

 

Hielp dig selv da hielper dig Gud

Help yourself, and God will help you

به خودت خیز و کمک کن ای مرد

و خدا هم کمکت خواهد کرد.

 

Hielp er god, saa nær som i Grödfadet

Help is good everywhere, except in the porridge-bowl

کمک اندر همه جا مطلوب است

به جز البته سر کاسۀ آش.

 

Hvo der haver en hvid Hest og deilig Kone, er sjelden uden Sorg

He who has a white horse and a fair wife is seldom without trouble

هر کسی اسب سفید و زن زیبا دارد

دردسر از همه سو بر سر او می بارد.

 

Lög og Rög og en ond Qvinde komme god Mands Öine til at rinde

Onions, smoke, and a shrew, make a good man’s eyes water

پیاز و دود و عیالی سلیطه و بدجنس

دو چشم مرد نکو را به اشک بنشانند.

 

Mange kysser Barnet for Ammens Skyld

Many kiss the child for the nurse’s sake

بسا آنان که کودک را به ترفند

به عشق دایۀ کودک ببوسند.

 

Man fanger flere Fluer med en Draabe Honning end med en Tönde Ædike

More flies are caught with a drop of honey than with a barrel of vinegar

قطره ای شهد و عسل بیش تر از

بشکه ای سرکه مگس می گیرد.

 

Man tör ei ved at hænge Klokke paa Giekken, han ringer sig nok selv

There is no need to fasten a bell to a fool, he is sure to tell his own tale

بر گردن یک خنگ به زنگوله چه حاجت

او قصۀ خود را به تو البته بگوید.

 

Medens græsset groer döer Horsemoder

While the grass is growing the mare dies

تا زمان رسیدن علف است

مادیان از گرسنگی تلف است.

 

Naar Enden er god er alting godt

All’s well that ends well

هرچه آخرش خوب است

پای تا سرش خوب است.

 

Naar jeg har Penge i min Pung, da har jeg Mad i min Mund

When I have money in my purse, I have food in my mouth

توی جیبم پول تا دارم

در دهانم هم غذا دارم.

 

Naar Kat og Muus giör eet, har Bonden tabt

When cat and mouse agree, the farmer has no chance

اگر گربه و موش با هم بسازند

کشاورز بیچاره شانسی ندارد.

 

Naar Katten er borte, löbe Musene paa Bænken

When the cat’s away the mice will play

گربه وقتی که از این جا غایب است

موش ها مشغول بازی می شوند.

 

Naar Öllet gaaer ind, da gaaer Viddet ud

When the beer goes in the wits go out

آبجو وقتی که داخل می شود

عقل و هوش فرد بیرون می رود.

 

Naar Ræven prædiker for Gaasen, staaer hendes Hals i vove

When the fox preaches to the goose her neck is in danger

غاز را روبه اگر وعظ کند

گردن غاز یقین در خطر است.

 

Narren er andre Folk liig saa længe han tier

A fool is like other men as long as he is silent

تا دهان خنگ دارد چفت و بست

کاملاً مانند دیگر مردم است.

 

Ofte er Ulvesind under Faareskind

Wolves are often hidden under sheep’s clothing

گرگ ها زیر لباس گوسفند

غالب اوقات پنهان می شوند.

 

Ondt Öie skal intet Godt see

An evil eye can see no good

دیدگانی که بد و معیوب اند

عاجز از دیدن چیز خوب اند.

 

Ravnen synes altid at hendes Unger ere de hvideste

The raven always thinks that her young ones are the whitest

کلاغ توی دل خود چنین خیالی بست:

یقین سفیدترین جوجه ها از آن وی است.

 

Roes Ganten saa faaer du gavn af ham

Praise a fool, and you may make him useful

تحسین بکنید آدم اسکل را

تا چیز مفیدی بشود بهر شما.

 

Söde Ord fylde kun lidt i Sækken

Fair words won’t fill the sack

حرف های دلفریب و دلپسند

حاش لله گونی ای را پر کنند.

 

Vel begyndt er halv fuldendt

Well begun is half done

کار را خوب اگر شروع کنی

گوییا نصف آن تمام شده.

 

Tre ere onde i Huus: Rög, Regn og en ond Qvinde

Smoke, rain, and a scolding wife, are three bad things in a house

دود و باران و زنی بدخلق و گند

توی یک خانه سه تا چیز بدند.

 

برگرفته از کتاب گلچین ضرب المثل های دانمارکی؛ گزینش و ترجمه: مهدی


ضرب المثل های اروپایی

گلچین ضرب المثل های اسپانیولی

بخش 1

 

A barba de necio aprenden todos á rapar

On a fool’s beard all learn to shave

روی ریش مردک احمق همه

یاد می گیرند دلاکی شوند.

 

A la vulpeja dormida, no le cae nada en la boca

Nothing falls into the mouth of a sleeping fox

توی حلق روبه خفته

مفتکی چیزی نمی افته.

 

Amigo reconciliado, enemigo doblado

A reconciled friend is a double enemy

دشمن اندر دشمن است آن دوستی که داشتی

کو پس از قهری که کرده می کند باز آشتی.

 

Amor de niño, agua en cesto

A boy’s love is water in a sieve

عشق پسری جوان و کم سال

آبی است که هست توی غربال.

 

Amor loco, yo por vos, y vos por otro

Mad love—I for you, and you for another

عشق جگرسوز جنون آوری

من به تو دارم، تو به آن دیگری.

 

A muger mala poco le aprovecha guarda

There is little use in watching a bad woman

جنس یک زن خراب باشد اگر

رنج پاییدنش رود به هدر.

 

Aunque el decidor sea loco, el escuchador sea cuerdo

Though the speaker be a fool, let the hearer be wise

گرچه گویندۀ حرف ابله و جاهل باشد

شنونده بگذارید که عاقل باشد.

 

Ausencia enemiga de amor; quan lejos de ojo, tan lejos de corazon

Absence is a foe to love; away from the eyes, away from the heart

هجران و فراق دشمن عشق شود

از دل برود هر آن که از دیده رود.

 

De la mano á la boca se pierde la sopa

Between the hand and the mouth the soup is lost

در همین راه بین دست و دهان

دیگر از سوپمان نمانده نشان.

 

Dios es el que sana, y el médico lleva la plata

God cures, and the doctor takes the fee

گرچه بیماران شفاشان از خداست

حق ویزیتش برای دکتراست.

 

El bobo, si es callado, por sesudo es reputado

A fool, if he holds his tongue, passes for wise

تا دهان خنگ دارد چفت و بست

خلق پندارند او هم عاقل است.

 

El cuerdo no ata el saber á estaca

The wise man does not hang his knowledge on a hook

دانش خود را چو عاقل بود مرد

روی یک قلاب آویزان نکرد.

 

El huego y el amor no dicen: Vate á tu lavor

Fire and love do not say Go to your work

آتش و عشق نگویند به تو

در پی کار خودت باش و برو.

 

El lobo do halla un cordero, busca otro

Where the wolf gets one lamb it looks for another

هرکجا گرگ بره ای را یافت

در پی بره ای دگر گردد.

 

En buen dia buenas obras

The better day the better deed

هرچه یک روز نکوتر باشد

کار روزانۀ آن سر باشد.

 

En casa del ahorcado no se ha de mentar la soga

Never speak of a rope in the house of a man who was hanged

در خانۀ مردی که به دارش زده اند

از بند و طناب هیچ حرفی نزنید.

 

En casa del moro no hables algarabía

Do not talk Arabic in the house of a Moor

داخل خانۀ یک مرد عرب

به زبان عربی حرف نزن.

 

En casa de muger rica, ella manda siempre, y él nunca

In the rich woman’s house she always commands; he never

در سرای یک زن خرمایه دار

زن همیشه می دهد فرمان، نه مرد.

 

En tierra de ciegos el tuerto es rey

The one-eyed man is a king in the country of the blind

در مملکت کوران

یک چشم بُود سلطان.

 

En tierra seca el agua salobre es buena

On dry land even brackish water is good

توی یک صحرای بی آب و علف

آب شوری نیز دلچسب و خوش است.

 

Esa es buena y honrada que es muerta y sepultada

She is good and honoured who is dead and buried

زنی خوب و شرافتمند باشد

که مرده ست و درون گور خفته.

 

Fiar de Dios sobre buena prenda

Trust in God upon good security

به خداوند توکل بکنید

فقط آن وقت که خاطرجمعید.

 

Frailes sobrand’ojo alerte

Where friars abound keep your eyes open

هر جا که راهب ها زیادند

چشمان خود را خوب وا کن.

 

Guayas! padre, que otra hija os nasce

Alas! father, another daughter is born to you

ای پدر، آه و دریغا! دردا!

باز هم صاحب دختر شده ای.

 

Juras del que ama muger, no se han de creer

The oaths of one who loves a woman are not to be believed

کسی که دلش بی قرار زنی است

قسم های او ناپذیرفتنی است.

 

?La muger del ciego para quien se affeyta

?For whom does the blind man’s wife adorn herself

زن مردی که هست نابینا

بهر کی پس بزک کند خود را؟

 

برگرفته از کتاب گلچین ضرب المثل های اسپانیولی؛ گزینش و ترجمه: مهدی


ضرب المثل های اروپایی

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها